Vous êtes sur la page 1sur 7

‫جهاني شدن و منافع ملي‬

‫دكتر مهدي تقوي‬


‫مقدمه‬

‫نوشته را با تعر يف علم اقت صاد شروع مي‌كنم‪ .‬اقت صاد‪ ،‬رشته‌اي از علوم ‌اجتماعي است كه تخصيص بهينه‌ي‬
‫منابع (محدود) را براي ارضاي نيازهاي نامحدود افراد بشر بررسي و مطالعه مي‌كند‪.‬‬

‫در اين تعريف‪ ،‬نيازهاي همه‌ي افراد در جوامع مطرح است و اشاره‌اي به اين ‌كه نيازهاي برخي از افراد بايد‬
‫بر نيازهاي گروه ديگر ترجيح داده شود‪ ،‬وجود ندارد‪.‬‬

‫در سلسله‌ مراتب نيازهاي مازلو ‌(‪ ،‌)Maslow‬نيازهاي فيزيكي مانند غذا‪ ،‬مسكن‪ ،‬بهداشت و سپس آموزش و‬
‫‪ ...‬اولويصت دارنصد؛ يعنصي ابتدا بايصد ايصن نيازهصا ارضصا گردد و سصپس منابصع بصه ارضاي نيازهاي مرتبه‌ي بالتصر تخصصيص‬
‫داده شود‪ .‬تخصصصيص منابصصع نمي‌توانصصد بصصه ‌گونه‌اي باشصصد كصصه نيازهاي يصصك گروه ‌ارضصصا ‌شده و نيازهاي گروه ديگصصر‬
‫ارضا‌نشده باقصي بمانصد‪ .‬بر اسصاس رتبصه ‌بندي نيازهاي مازلو‪ ،‬نمي‌توان و نبايصد در مواردي كصه بسصياري از مردم از‬
‫ارضاي نيازهاي فيزيكصي ماننصد غذا و مسصكن محروم مي‌باشنصد‪ ،‬نيازهاي رده بالتصر گروه‌ هاي ديگر‌ را بصا تخصصيص‬
‫منابع جامعه ارضا كرد‪.‬‬

‫سصاليان سصال اسصت كصه اقتصصاددانان روش‌هاي دسصت‌يابي بصه ارضاي نيازهاي مردم و افزايصش رفاه آنان را‬
‫براساس شيوه‌ي تفكر خود و وابستگي به مكاتب فكري متفاوت بررسي و پيشنهاد كرده‌اند‪.‬‬

‫اقتصصاددانان مكتصب كلسصيك معتقدنصد كصه اگصر دولت مداخله نكنصد‪ ،‬دسصت نامريصي بازار‪ ،‬منافصع فردي افراد در‬
‫جامعصه را حداكثصر مي‌صسازد و بصا حداكثر‌ شدن منافصع تصك ‌صتك افراد‪ ،‬منافصع اجتماعصي نيصز حداكثصر مي‌شود‪ .‬به‌ نظصر‬
‫آنان‪ ،‬نظام اقتصصادي كصه ايصن منافصع فردي و جمعصي را حداكثصر مي‌صسازد‪ ،‬نظام ‌صسرمايه‌داري بدون مداخله‌ي دولت‬
‫اسصصت‪ .‬به‌عقيده‌ي آنان‪ ،‬آزادي فعاليت‌هاي اقتصصصادي در نظام سصصرمايه‌داري‪ ،‬تخصصصيص بهينه‌ي منابصصع در جامعصصه را‬
‫ممكن مي‌سازد‪.‬‬
‫ماركصس در نظام سصرمايه‌داري‪ ،‬به‌خاطصر تفاوت در قدرت سصرمايه و نيروي ‌كار‪ ،‬اسصتثمار مزد‌بگيران توسصط‬
‫سصرمايه‌داران را مطرح مي‌كنصد‪ .‬بصه ‌عقيده‌ي وي‪ ،‬ايصن قدرت نابرابر باعصث مي‌شود كصه سصرمايه ‌داران چيزي كم‌صتر‬
‫از ارزش كار كارگصر كصه بصه كال انتقال يافتصه را به‌ شكصل مزد بصه او پرداخصت ‌كننصد‪ ،‬وي‪ ،‬ما‌صبه ‌التفاوت ارزش كار‬
‫انتقال‌يافتصه بصه كال و مزد پرداختصي بصه نيروي‌كار را ارزش اضافصي مي‌خوانصد و معتقصد اسصت ايصن ارزش اضافصي كصه‬
‫بايد به كارگر پرداخت ‌شود‪ ،‬منبع تأمين سود سرمايه‌دار و انباشت ثروت و سرمايه است‪ .‬بنابراين به‌جاي نظام‬
‫اقتصصادي سصرمايه‌داري كصه منافصع سصرمايه‌داران را حداكثصر سصاخته و منافصع كارگران را حداكثصر نمي‌صسازد‪ ،‬مالكيصت‬
‫اجتماعي ابزار توليد(سرمايه) را پيشنهاد مي‌كند‪ .‬با حذف سرمايه‌داران‪ ،‬حال ‪ ¹‬كارگران مي‌توانند خود با مديريت‬
‫ابزار توليد‪ ،‬منابع را به‌شكل بهينه تخصيص داده و منافع اجتماعي را حداكثر ‌سازند‪.‬‬

‫كينز نظر اقتصاددانان كلسيك را با اين بحث كه دست نامريي كلسيك‌ها نمي‌تواند به‌خوبي عمل ‌كند‪ ،‬تحت ‌‬
‫عنوان "شكسصت بازار" بصه چالش مي‌كشصد و معتقصد اسصت كصه ناتوانصي سصرمايه‌داري در تخصصيص بهينه‌ي منابصع و‬
‫حداكثر‌ كردن منافع اجتماعي بايد با مداخله‌ي دولت برطرف ‌گردد‪ .‬اقتصاد كينزي‪ ،‬جامعه‌اي را پيشنهاد مي‌كند كه‬
‫در آن‪ ،‬هنگامي ‌كه شكست بازار باعث بي‌كاري و فقر گروه عظيمي از مردم مي‌شود و مردم خود قادر با تأمين‬
‫منابصصع مالي براي ارضاي نيازهاي اوليه‌ي خود نيسصصتند‪ ،‬دولت بايصصد از طريصصق بيمه‌ي بي‌كاري‪ ،‬سصصوبسيد‪ ،‬آموزش و‬
‫بهداشصت مجانصي بصه مردم كمك‌كنصد‪ .‬تجويصز كينصز‪ ،‬مداخله‌ي دولت در اقتصصاد براي حذف نابه‌صساماني‌هاي اقتصصادي‬
‫ايجاد‌شده در نظام سصرمايه‌داري اسصت‪ .‬براسصاس تجويصز كينصز در اروپصا و به‌خصصوص انگلسصتان‪ ،‬مداخله‌ي دولت در‬
‫اقتصاد باعث ايجاد مديريت جامعه به‌شكلي‌ شد كه به "دولت رفاه" معروف ‌گرديد و نظام مالياتي پيشرفته‌اي به‬
‫‌وجود آمصصصد كصصصه در آن‪ ،‬بصصصا ماليات‌ گرفتصصصن از سصصصرمايه‌داران‪ ،‬از طريصصصق ارايه‌ي خدمات‌ رايگان توسصصصط دولت و‬
‫سوبسيدها‪ ،‬نيازهاي بي‌كاران و فقرا تأمين مي‌شد‪.‬‬

‫‌مكتصصصب نئوكلسصصصيك و پول‌گرايان (نئوليبرال‌صصصها) دوباره بحصصصث اقتصصصصاد سصصصرمايه‌داري بدون دخالت دولت را‬
‫مطرح‌كرد‪ .‬ركود اقتصادي دهه‌ي ‪ ،1970‬باعث انتخاب ريگان در ايالت ‌متحده به رياست‌جمهوري و خانم تاچر در‬
‫انگلستان به نخست ‌وزيري شد‪ .‬اين دو كه نظام اقتصادي پيشنهادي نئوليبرال ‌ها را براي حل مشكلت اقتصادي‬
‫خود انتخاب‌كردنصد‪ ،‬هدف كاهصش مداخله‌ي دولت در اقتصصاد را در پيصش گرفتنصد و تاچصر در انگلسصتان اتحاديه‌هاي‬
‫كارگري را نيصز تضعيف‌كرد و بصا آزاد‌صسازي نقصل و انتقال سصرمايه و آزادسصازي تجاري‪ ،‬سصرعت جهاني‌شدن اقتصصاد‬
‫افزايش يافت‪.‬‬

‫اگرچه قبل از اين تاريخ‪ ،‬شركت‌هاي چند‌مليتي وجود داشتند كه در كشورهاي مختلف فعاليت مي‌كردند اما از‬
‫اين تاريخ به بعد شركت‌هاي جهاني به‌وجود آمدند كه تابع قوانين هيچ كشوري نبودند و وطني نيز نداشتند‪.‬‬

‫جهاني‌شدن‪ ،‬فرآيندي اسصت كصه در آن اقتصصادهاي ملي بازتصر ‌شده و بيش‌صتر تحت‌تأثيصر اقتصصاد فراملي قرار‬
‫مي‌گيرند‪ .‬جهاني‌شدن با فرآيند بين‌المللي‌شدن كه قرن‌هاست وجود دارد‪ ،‬تفاوت دارد‪‌ ‌ .‬‬

‫‪1‬‬
‫در فرآينصد بين‌المللي ‌شدن اقتصصادها‪ ،‬فعاليصت اقتصصاد بين‌الملل را عمدتصا مي‌توان ادامه‌ي فعاليصت اقتصصاد ملي‬
‫دانسصت‪ .‬شركت‌هاي چنصد ‌مليتصي يصا بين‌المللي پايگاه ملي خود را حفصظ مي‌كننصد و تابصع مقررات كشور مادر يعنصي‬
‫كشوري كه در آن ثبت شده‌اند‪ ،‬مي‌باشنصد‪ .‬جهاني‌شدن به وضعيتصي اشاره دارد كه در آن اقتصادهاي ملي متمايز‬
‫وجود ندارنصد و واحدهاي اقتصصادي در يصك نظام فرآيندهصا و مبادلت بين‌المللي ادغام مي‌شونصد‪ .‬توليصد جهاني‌شدن‬
‫مي‌شود و در آن شركت‌هاي فراملي بدون ارتباط ملي بصصا مديريصصت بين‌المللي جايگزيصصن شركت‌هاي چند‌مليتصصي‬
‫مي‌گردند‪ .‬نظام اقتصاد بين‌المللي مستقل و خود‌مختار مي‌شود و تنها در سطح بين‌المللي قابل‌كنترل مي‌باشد‪.‬‬

‫حركصت به‌صسوي جهاني‌شدن بصا آزادي ورود و خروج سصرمايه‪ ،‬آزادي تجارت (كاهصش تعرفه‌صها و محدوديت‌هاي‬
‫تجاري)‪ ،‬آزاد ‌سازي بازارهاي مالي‪ ،‬كاهش مداخله‌ي دولت در اقتصاد (مقررات ‌زدايي و خصوصي ‌سازي) صورت‬
‫مي‌گيرد‪ .‬ايصن سصياست تعديلي سصياستي اسصت كصه صصندوق بين‌المللي پول و خواهصر دوقلوي آن بانك‌جهانصي براي‬
‫بهبود وضعيت در كشورهاي توسعه ‌نيافته تجويز مي‌كنند‪.‬‬

‫ادغام اقتصصادها در يصك اقتصصاد جهانصي و آزادسصازي تجارت‪ ،‬رقابصت بيصن واحدهاي توليدي را افزايصش مي‌دهصد‪،‬‬
‫تجارت آزاد باعصث مي‌شود كصه بنگاه‌هايصي كصه كاراتصر مي‌باشنصد‪ ،‬يعنصي كال را بصا هزينه‌ي پايين‌صتر توليصد مي‌كننصد و در‬
‫توليد كال نسبت به ديگران مزيت مطلق يا نسبي دارند ‪،‬بتوانند در بازار دوام آورند‪.‬‬

‫براي افزايصش قدرت رقابصت بنگاه‌هاي داخصل و كاهصش هزينه‌ي توليصد آن‌صها بايصد دولت‌صها نرخ تورم را كاهصش‬
‫دهند‪ .‬چون تورم بيش‌تر ناشي از كسر ‌بودجه‌ي دولت‌هاست‪ ،‬آن‌ها بايد با كاهش هزينه‌هاي خود‪ ،‬كسري ‌بودجه را‬
‫كاهصش دهنصد‪ .‬كاهصش هزينه‌ي دولت به‌معناي كاهصش هزينه‌هاي اجتماعصي كينزي در كشورهصا مي‌باشصد‪ .‬سصوبسيدها‬
‫بايد كاهش يابد‪ ،‬بيمارستان‌ها و مدارس و دانشگاه‌هاي دولتي به بخش خصوصي سودجو واگذار گردد؛ و آنان كه‬
‫توانايي پرداخت هزينه‌ي خريد كالهاي اساسي و آموزش و بهداشت را ندارند‪ ،‬بايد چنين كاليي را مصرف نكنند‪.‬‬
‫منابصع بايصد به‌شكلي در اقتصصاد ملي تخصصيص داده شود كصه نيازهاي افرادي را ارضصا كنصد كصه قادر بصه پرداخصت براي‬
‫ارضاي نياز خود مي‌باشنصصد‪ .‬آن‌صصها كصصه از پرداخصصت بهاي كال و خدمات ناتواننصصد‪ ،‬نمي‌تواننصصد مواد‌غذايصصي‪ ،‬بهداشصصت‪،‬‬
‫مسكن و آموزش مناسب داشته باشند‪ .‬جامعه به دو قطب‪ ،‬آنان كه توان پرداخت دارند و آنان ‌كه توان پرداخت‬
‫ندارند‪ ،‬تقسيم مي‌شود‪ .‬اقتصاد جهاني‪ ،‬حاكميت و قدرت سرمايه را افزايش داده و حاكميت و قدرت دولت ‌ها و‬
‫مزد و حقوق ‌بگيران را كاهصش مي‌دهصد‪ .‬سصرمايه اسصت كصه حرف اول را مي‌زنصد و منافصع ملي را تعريصف مي‌كنصد‪،‬‬
‫منافع ملي همان منافع سرمايه است و حداكثر‌شدن منافع ملي با حداكثر‌شدن منافع سرمايه يكسان مي‌شود‪.‬‬

‫اثرات جهاني‌شدن بر اقتصادهاي ملي‬

‫تحميل سياست‌هاي تعديل از جانب صندوق بين‌المللي پول و بانك ‌جهاني يا داوطلبانه از طرف حزب سياسي‬
‫حاكصم در كشورهاي مختلف‪ ،‬باعصث شصد كصه اقتصصاد كينزي (نئوكلسصيك– پول‌گرا) جايگزيصن اقتصصاد ليصبرالي شود‪.‬‬
‫كاهصش هزينه‌ي دولت بصا ايصن بهانصه كصه كسصر بودجه‌ي دولت‪ ،‬تورم ايجاد مي‌كنصد و قدرت رقابصت كالهاي سصاخت‬
‫كشور را در بازارهاي بين‌المللي كاهصش مي‌دهصد‪ ،‬در وهله‌ي اول هزينه‌ي اجتماعصي دولت‌صها را كاهصش داد‪ .‬بنگاه‌صها‬
‫در اقتصصادهاي صصنعتي به‌خاطصر كاهصش هزينه‌صها‪ ،‬ماشين‌آلت را جايگزيصن نيروي‌كار كردنصد و كارگران تمام ‌وقصت و‬
‫مزد بال را كنار گذارده و كارگران نيمه‌وقصصت و موقتصصي بصصا مزد پاييصصن را جايگزيصصن آن كردنصصد‪ .‬نارضايتصصي كارگران‬
‫همواره بصا تهديصد انتقال واحصد توليدي بصه كشورهاي ديگصر (دامپينصگ ‌اجتماعصي) روبه‌رو شصد‪ .‬هدف اشتغال كامصل‬
‫دولت‌هاي كينزي كنار گذارده شصد و سصوبسيدها كاهصش يافتنصد‪ ،‬سصودها افزايصش پيدا كرده و مزدهصا كاهصش يافتنصد و‬
‫نابرابري بين كارگران يقه‌سفيد و سود‌برندگان با كارگران يقه‌آبي به‌شدت افزايش يافت‪.‬‬

‫براي مثال در سصصال ‪ ،1990‬بيسصصت ‌درصصصد از فقيرتريصصن مردم در ايالت‌متحده در آمريكصصا ‪ 3/7‬درآمصصد ملي را‬
‫دريافصت مي‌كردنصد كه ايصن سصهم از سصال ‪ 1954‬بصه بعصد كم‌تريصن سصهمي اسصت كه بصه ايصن گروه رسصيده اسصت‪ ،‬ايصن‬
‫درحالي بود كه بيست‌درصد ثروتمندترين مردم در اين كشور بيش از ‪ 50‬درصد درآمد ملي را تصاحب مي‌كردند‬
‫كصه ايصن موضوع نيصز از سصال ‪ 1954‬سصابقه نداشتصه اسصت و ايصن بالتريصن سصهم دو دهصك پصر درآمصد از درآمصد ملي از‬
‫سصال ‪ 1954‬مي‌باشصد‪ .‬در سصال ‪ 1960‬مديران شركت‌هاي آمريكايصي‪ ،‬حقوقصي ‪ 40‬برابر بيش‌صتر از متوسصط مزد‬
‫كارگران دريافصت مي‌كردنصد كصه در سصال ‪ 1988‬ايصن رقصم بصه ‪ 93‬برابر رسصيد‪ .‬در خلل دوره‌ي ‪ ،1979-92‬درصصد‬
‫كارگران بصا اشتغال تمام ‌وقصت امصا بصا درآمصد كم‌صتر از خصط فقصر‪ ،‬براي يصك خانواده‌ي چهار نفري ( ‪ 14000‬دلر در‬
‫سصال) به‌ميزان پنجاه ‌درصصد افزايصش يافصت‪ .‬درحالي‌صكه در دهه‌ي ‪ ،1980‬قيمصت سصهام ‪400‬درصصد افزايصش يافصت‪.‬‬
‫متوسط مزد هفتگي كارگران از ‪ 387‬دلر در هفته در سال ‪ 1979‬به ‪ 335‬دلر در سال ‪ 1989‬كاهش يافت‪1.‬‬

‫در كشورهاي عضو سازمان همكاري‌هاي اقتصادي و توسعه ‌(‪ ‌)DECD‬در سال ‪ 1999‬بيش از ‪ 35‬ميليون نفر‬
‫يصصا در حدود هفت‌ درصصصد نيروي كار بي‌كار بودنصصد؛ امصصا نرخ بي‌كاري واقعصصي در ايصصن كشورهصصا بسصصيار بالتصصر از نرخ‬
‫رسصمي اعلم‌شده مي‌باشصد‪ .‬بسصياري از مشاغصل ايجاد‌شده‪ ،‬مشاغصل نيمه‌‌وقصت مي‌باشصد و شاغلن آن‌صها زنانصي‬
‫هستند كه شوهران آن‌ها به كار تمام‌ وقت اشتغال دارند‪ .‬در كشورهاي اروپايي از سال ‪ 1980‬تاكنون صدها هزار‬
‫شغل تمام ‌وقت در بخش صنعت از بين رفته است؛ اما مشاغل با مزدهاي پايين و مزاياي اندك در حال افزايش‬
‫است‪.‬‬
‫سصازمان‌هاي بين‌الملل ماننصد صصندوق بين‌المللي پول كصه آزادسصازي در بازار كار را پيشنهاد مي‌كننصد و معتقصد‬
‫هستند اشتغال و مزد را بايد عرضه و تقاضا تعيين‌كند‪ ،‬نيروي ‌كار را نيز يك كال در‌نظر مي‌گيرند و فرض مي‌كنند‬
‫با مقررات ‌زدايي بازار كار‪ ،‬اشتغال افزايش مي‌يابد و انعطاف ‌پذيري بازار كار‪ ،‬بي‌كاري را كاهش مي‌دهد‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫جهاني‌شدن اقتصصادها‪ ،‬همراه بصا ماشيني‌شدن بيش‌صتر و انقلب‌ الكترونيكصي‪ ،‬اشتغال كامصل مور ‌د‌نظصر معماران‬
‫دولت رفاه بعد از جنگ را از بين برده است‪.‬‬

‫آمار درمورد جايگزيني مشاغل تمام ‌وقت با نيمه ‌وقت و موقت كه ناشي از انعطاف ‌پذيري بيش ‌تر بازار كار‬
‫اسصصت‪ ،‬در نتيجه‌ي كاهصصش مشاغصصل در صصصنعت و در نتيجه‌ي كاهصصش عضويصصت در اتحاديه‌هاي كارگري بوده اسصصت‪.‬‬
‫افزايصش مشاغصل نيمه‌ وقصت باعصث شده اسصت كصه مزد سصاعتي كارگران از سصال ‪ 1979‬تصا ‪ 1993‬در ايالت‌متحده‬
‫كاهصش يابصد‪ .‬افزايصش ايصن مشاغصل باعصث كاهصش تعداد كارگران داراي بيمه‌ي بهداشصت نيصز شده اسصت‪ .‬در ايالت‬
‫متحده‪ 88 ،‬درصد كارگران نيمه‌وقت كه تنها بخشي از سال را به‌كار اشتغال دارند‪ ،‬تحت پوشش بيمه‌ي ‌درماني‬
‫نمي‌باشند‪ .‬اين رقم براي كارگران تمام ‌وقت حدود بيست ‌درصد است‪.‬‬

‫فقر و رشد جهاني‌شدن‬

‫علوه بر موارد بال‪ ،‬نرخ‌هاي ماليات نيز به افزايش فقر در جوامع صنعتي كمك كرده است‪ .‬در ايالت‌متحده‪،‬‬
‫بيصن سصال‌هاي ‪ 1978‬و ‪ ،1990‬نرخ ماليات بر مزد‪ ،‬سصي‌ درصصد افزايصش يافصت؛ در‌حالي ‌صكه نرخ ماليات بر درآمصد‬
‫براي صاحبان درآمدهاي بال كاهش يا فت‪ .‬نرخ متوسط ماليات‪ ،‬افزايصش نيافتصه اسصت اما افراد بصا درآمصد متوسط‬
‫در اين كشورها ماليات بيش‌تري مي‌پردازند‪ .‬اگر نرخ‌هاي ماليات مانند سال ‪ 1977‬تصاعدي مي‌بود‪ ،‬بيست‌درصد‬
‫پر‌ درآمد‌ترين افراد در آمريكا نود ميليارد دلر بيش ‌تر ماليات مي‌پرداختند‪ .‬سيستم مالياتي پيشنهادي نئوليبرال ‌ها‬
‫باعث شده است كه انباشت سرمايه به قيمت فقير‌ترشدن كارگران افزايش يابد‪ .‬براي مثال‪ ،‬ثروت يك‌درصد از‬
‫ثروتمندترين افراد در آمريكا از ‪ 8/33‬درصد كل به ‪ 2/37‬درصد در سال ‪ 1983‬افزايش ‌يافته است‪ ،‬درحالي ‌كه‬
‫سهم هشتاددرصد فقيرترين افراد از كل ثروت جامعه از ‪ 7/18‬درصد به ‪ 3/16‬درصد كاهش يافته است‪.‬‬

‫بين سال‌هاي ‪ 1979‬تا ‪ ،1992‬فقر در بريتانيا سه برابر شده است و فقرا از نه درصد جمعيت به ‪ 25‬درصد‬
‫جمعيصت افزايصش يافته‌انصد‪ .‬بيصن سصال‌هاي ‪ 1979 -1992‬درآمصد ده ‌درصصد فقيرتريصن مردم‪ ،‬بيسصت ‌درصصد كاهصش‬
‫يافتصه اسصت؛ درحالي‌صكه درآمصد ده ‌درصصد پصر درآمدتريصن مردم‪ ،‬شصصت ‌درصصد افزايصش داشتصه اسصت‪ .‬اگصر كصل‬
‫ه درصصد پصر درآمدتريصن مردم‬
‫ماليات‌صها را درنظصر بگيريصم ده‌درصصد فقيرتريصن مردم ‪ 43‬درصصد از درآمصد خود و د ‌‬
‫‪32‬درصد از درآمد خود را به‌عنوان ماليات به دولت پرداخت‌كرده‌اند‪‌ ‌2.‬‬

‫به‌طور خلصصه‪ ،‬جهاني‌شدن نابرابري‌صها را افزايصش داده اسصت و بيش‌صتر به‌نفصع مالكان سصرمايه بوده اسصت تصا‬
‫مزد و حقوق‌بگيران‪ .‬كاهصصصش مخارج دولت از طريصصصق كاهصصصش اندازه‌ي دولت و حذف سصصصوبسيدها (مخارج رفاه‬
‫اجتماعي) درآمدها را در گروه‌هاي درآمدي بال افزايش و در گروه‌هاي درآمدي پايين كاهش داده است‪ .‬به ‌همين ‌‬
‫دليصصل اسصصت كصصه هنگام تشكيصصل اجلسصص‌هاي سصصازمان تجارت جهانصصي‪ ،‬شاهصصد تظاهرات كارگران و بي‌كاران در‬
‫كشورهاي محل برگزاري اجلس هستيم‪.‬‬

‫در سصطح بين‌المللي هصم‪ ،‬جهاني‌شدن بصه ‌نفصع كشورهاي بصا اقتصصاد پصر قدرت و غنصي و بصه زيان كشورهاي كم‌‬
‫قدرت و فقيصر اسصت‪ .‬مزيصت مطلق يصا نسصبي در توليصد كالهاسصت كصه الگوي تجارت را معييصن مي‌كنصد و صصادرات‬
‫بيش ‌تر و سرمايه‌گذاري خارجي بيش ‌تر است كه سود را افزايش مي‌دهد‪ .‬كشورهايي كه در توليد كالها‪ ،‬اندكي‬
‫مزيصت مطلق يصا نسصبي دارنصد‪ ،‬چصه سصودي از بازشدن اقتصصادها و ادغام در اقتصصاد جهانصي مي‌برنصد‪ .‬جهانصي ‌شدن‬
‫قطعا به زيان چنين كشورهايي مي‌باشد‪ .‬حداقل چنين كشورهايي در كوتاه‌ مدت با كاهش درآمد‪ ،‬كاهش اشتغال‬
‫و نرخ‌هاي تورم بال رو به ‌رو خواهند شد‪.‬‬

‫براي اين‌ كشه توزيشع منافشع ناششي از جهاني‌شدن برابر باششد‪ ،‬بايصد كشورهاي فقيصر خود را بصه سصطح‬
‫كشورهاي ثروتمنصد برسصانند‪ .‬سصاليان اسصت كصه حركصت اكثصر ايصن كشورهصا براي كاهصش فاصصله‌ي آن‌صها بصا كشورهاي‬
‫صصنعتي غرب‪ ،‬اندك بوده اسصت‪ .‬برخصي از اقتصصادهاي ضعيصف امروز ماننصد آرژانتيصن‪ ،‬در گذشتصه كشوري ثروتمنصد‬
‫بوده‌انصد؛ يعنصي در برخصي از كشورهايصي كصه فاصصله‌ي درآمدي و قدرت اقتصصادي آن‌صها بصا كشورهاي صصنعتي زياد‬
‫اسصت‪ ،‬نه‌تنهصا پيشرفصت يصا حركتصي در جهصت كاهصش ايصن شكاف درآمصد و قدرت اقتصصاد صصورت نگرفتصه اسصت بلكصه‬
‫پس‌رفت اقتصادي نيز وجود داشته است‪3.‬‬

‫سصصودبردن از فرآينصصد جهاني‌شدن نياز بشه انباششت بيش‌شتر سشرمايه‪ ،‬افزايشش هزينه‌هاي توسشعه و‬
‫تحقيق‪ ،‬پيشرفت تكنولوژي و بهبود بخشيدن به زيرساخت‌هاي اقتصادي و اجتماعي دارد‪4.‬‬

‫تصا زماني‌صكه اقتصصاد‪ ،‬اقتصصادي پويصا و پرقدرت نشود و در بازارهاي جهانصي حرفصي براي گفتصن نداشتصه باشصد‪،‬‬
‫پيوستن به سازمان تجارت جهاني و بازكردن درهاي اقتصاد به‌روي كالهاي خارجي زيان‌آور و فاجعه‌بار مي‌باشد‪.‬‬

‫برخي از كشورهاي آسيايي در ‪ 25‬سال گذشته قدرت اقتصادي خود را افزايش داده‌اند‪ ،‬شكاف درآمدي بين‬
‫ببرهاي آسيا و چين با كشورهاي صنعتي غرب در حال كاهش مي‌باشد‪ .‬امروز اين اقتصادها‪ ،‬بازارهاي كشورهاي‬
‫صصنعتي غرب را از دسصت آن‌صها خارج‌ كرده ‌اسصت‪ .‬ايصن اقتصصادها وضعيتصي ماننصد اقتصصاد ژاپصن در سصال‌هاي اوليه‌ي‬
‫بعصد از جنصگ دوم جهانصي پيدا كرده اسصت‪ .‬تغييصر زيصر سصاخت‌هاي اجتماعصي و تلش و كوشصش مردم در ايصن كشور‪،‬‬
‫اين تحول را در اقتصاد چين به وجود آورده است‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫حركشت به‌شسمت جهاني‌شدن در اقتصشاد ايران بصه توصصيه‌ي صصندوق بين‌المللي پول و بانصك جهانصي بصا‬
‫خصوصي‌سازي و آزادسازي تجارت در اواخر دهه‌ي ‪ ،1360‬بعد از پايان جنگ با عراق آغاز شد‪ .‬معماران حركت‬
‫به‌صصسوي جهاني‌شدن‪ ،‬بدون بررسصصي و مطالعصصه و درنظرگرفتصصن آثار كوتاه‌مدت پياده‌كردن سصصياست‌هاي تعديصصل‬
‫اقتصادي‪ ،‬شتاب‌زده اين كار را آغازكردند‪ .‬حاصل اجراي سياست تعديل را آمارها نشان مي‌دهد‪.‬‬

‫آزادسشازي واردات‪ ،‬حجصم واردات كشور را بصه اندازه‌اي افزايصش داد كصه براي اولين‌بار بدهصي خارجصي ايران‬
‫به رقمي بسيار قابل‌ملحظه رسيد‪ ،‬آمار بانك جهاني‪ ،‬پنجاه‌ميليارد دلر را نشان مي‌دهد‪.‬‬
‫بازپرداخصت اصصل و فرع ايصن بدهي‌صها باعصث شصد كه در سصالي خاص‪ ،‬پنجاه‌ درصصد از درآمصد حاصصل از صصادرات‬
‫نفت و صادرات غير‌نفتي‪ ،‬صرف باز پرداخت اصل و فرع اين بدهي شود و براي اولين‌بار‪ ،‬ما از ساير كشورهاي‬
‫جهان خواستار تعويق بازپرداخت ‌بدهي‌هايمان شديم‪.‬‬
‫كمبود درآمدهاي ارزي باعصصث كاهصصش سصصرمايه‌گذاري در كشور شصصد؛ براي مثال در سصصال ‪ ،1377‬نرخ رشصصد‬
‫سصرمايه‌گذاري كصل بصه قيمصت ثابصت در اقتصصاد ايران ‪ 5‬درصصد بود و از سصال ‪ 1370‬تصا سصال ‪ 1375‬نيصز متوسصط‬
‫نسبت سرمايه‌گذاري خالص به درآمد ملي بين ‪ 5‬تا ‪ 7‬درصد نوسان داشت‪.‬‬
‫در سصال ‪ 1373‬نرخ رشصد اقتصصاد ايران ‪ 97/2‬درصصد شصد و به‌طور متوسصط در دوره‌ي ‪9‬سصاله‌ي ‪ 1370‬تصا‬
‫‪ 1378‬اقتصاد ايران تنها ‪ 87/0‬در سال رشد‌كرد‪.‬‬
‫نرخ تورم در كشور در سال ‪ 1373‬به ‪ 2/35‬درصد رسيد و در سال ‪ 1374‬به ‪ 4/49‬درصد افزايش يافت‪.‬‬
‫سصياست تعديصل اجرا‌شده در برنامه‌ي اول‪ ،‬شاخصص‌هاي اقتصصادي را در كشور بدتصر سصاخت كصه رييسص‌جمهور‬
‫وقت‪ ،‬آزادسازي تجارت (واردات) را متوقف ساخت‪ .‬حاصل برنامه‌ي تعديل اقتصادي يا حركت به ‌سمت ادغام در‬
‫اقتصاد جهاني در برنامه‌ي اول توسعه‌ي اقتصادي – اجتماعي– فرهنگي جمهوري‌اسلمي فاجعه بود‪5.‬‬
‫يك‌بار ما آثار حركت به‌سوي جهاني‌شدن را در ايران تجربه‌كرديم‪.‬‬
‫سصياست‌هاي تعديصل اقتصصادي در برخصي از كشورهصا كصه توصصيه‌هاي صصندوق‌ بين‌المللي پول و بانك‌جهانصي را نصه‬
‫به‌طور كامل بلكه به‌طور گزينشي و با تقدم و تأخر مناسب اجزاي سياست تعديل اجرا كرده‌اند و سرعت اجراي‬
‫سصصياست تعديصصل در آن‌صصها چندان زياد نبوده‪ ،‬بصصا موفقيصصت همراه بوده اسصصت‪ .‬چيصصن و شيلي مثالي در ايصصن زمينصصه‬
‫مي‌باشند‪.‬‬

‫ادغام در اقت صاد‌جهاني يك ضرورت است‪ ،‬در غيراين‌صصورت عدم تعامصل بصا اقتصصاد‌جهاني كشور را بصه‬
‫جزيره‌اي در ميان بسياري از كشورها مانند آلباني قبل از فروپاشي شوروي و كوباي امروز تبديل مي‌كند كه يكي‬
‫در قلب اروپا بسيار عقب‌مانده است و ديگري از فقيرترين كشورهاي‌جهان مي‌باشد‪.‬‬
‫امصا پيوسشتن بشه سشازمان تجارت‌جهانشي و تبعيشت از قواعشد و مقررات آن‌شها بدون داشتصن قدرت‬
‫اقتصادي نامناسب‪ ،‬فاجعه‌بار مي‌باشد‪.‬‬
‫سياست‌گذاران اقتصادي‪ ،‬بايد قبل از پيوستن به سازمان تجارت جهاني‪ ،‬شرايط لزم براي سود‌بردن اقتصاد‬
‫ايران از عضويت در اين سازمان را فراهم‌كنند‪.‬‬
‫تقويت اقتصاد ايران نيازمند اصلحات اساسي است‪ .‬با روند حركت موجود و سياست‌هاي فعلي در‬
‫اقتصاد كشور‪ ،‬هيچ‌گاه اين شرايط مناسب فراهم نخواهد شد‪.‬‬
‫سصصرعت در ايجاد زير‌ ص‌ساخت‌هاي اقتصصصادي و اجتماعصصي‪ ،‬جلوگيري از فرار سصصرمايه و مغزهصصا از كشور‪ ،‬جذب‬
‫سرمايه‌ي خارجي و بهادادن به تخصص و آموزش در سطوح مختلف‪ ،‬مي‌تواند در بلند‌مدت شرايط اقتصاد ايران‬
‫را جهت پيوستن به سازمان تجارت جهاني و ادغام در اقتصاد جهاني بهبود بخشد‪.‬‬
‫صنعت ايران در صورت عدم افزايصش كيفيصت مح صول و بهره‌وري سرمايه و نيروي‌كار‪ ،‬درصصورت پيوسصتن به‬
‫اين سازمان دچار مشكلي خواهد شد كه صنعت نساجي ايران به‌خاطر قاچاق منسوجات چيني و ژاپني به‌شكل‬
‫غير‌قانوني به آن دچار شد‪.‬‬

‫براساس مقررات سازمان تجارت جهاني‪ ،‬موانع غير‌تعرفه‌اي مانند ممنوعيت‌ها‪ ،‬سهميه‌ها و ديگر موانع در راه‬
‫تجارت بايصصصد كنار گذارده شده و تعرفه‌هاي كالهصصصا كاهصصصش يابصصصد؛ بايصصصد حقوق مالكيصصصت معنوي رعايصصصت شود‪.‬‬
‫دراين‌صصورت بصا بازشدن درهاي اقتصصاد بصه ‌روي كالهاي خارجصي‪ ،‬صصنعت‪ ،‬كشاورزي و بخصش خدمات اقتصصاد در‬
‫مقابل رقابت خارجي قرار مي‌گيرند‪ .‬كدام رشته از صنعت كشور توان رقابت با كالهاي خارجي را دارد‪.‬‬
‫ايران تنهصصا در توليصصد نفت‌خام و گاز و برخصصي از محصصصولت كشاورزي داراي مزيصصت نسصصبي اسصصت (ماننصصد‬
‫محصصولت باغصي‪ ).‬در سصال‌هاي گذشتصه به‌علت اهمال‪ ،‬كم‌كاري و سصياست‌هاي اقتصصادي نامناسصب دولت در بازار‬
‫فرش دسصصصت‌باف‪ ،‬زعفران و پسصصصته‪ ،‬سصصصاير كشورهصصصا در بازارهاي جهانصصصي ايران را كنار زده‌انصصصد‪ .‬توليد‌كننده و‬
‫صصادركننده‌ي ايرانصي نمي‌توانصد محصصولت بصا كيفيصت و بصا قيمصت مناسصب را در زمان مناسصب بصه بازارهاي جهانصي‬
‫برساند؛ ناوگان حمل هوايي كال‪ ،‬بسيار عقب‌مانده است‪.‬‬

‫پس از ساليان سال‪ ،‬ما هنوز نتوانسته‌ايم ناوگان ريلي كشور را به كشورهاي هم‌جوار وصل‌كنيم؛‬
‫در توليد كال براي مصرف داخل در‌مانده‌ايم؛ توليد كال براي بازار خارج از توان ما خارج است؛‬
‫كتاب‌صها و محصصولت فرهنگصي خارجصي را بدون توجصه بصه حقوق مالكيصت معنوي در كشور كپصي مي‌كنيصم‪ .‬حال‬
‫اگصصر قرار باشصصد بصصه مؤلف و پديدآورنده‌ي خارجصصي جهصصت توليصصد ايصصن محصصصولت در داخصصل كشور حصصق كپي‌رايصصت‬
‫پرداخت‌كنيم‪ ،‬قيمت آن ‌ها به‌حدي افزايش مي‌يابد كه ديگر دانشجويان يا علقه‌مندان قادر به خريد آن ‌ها نخواهند‬
‫بود‪ .‬به‌عنوان مثال كتاب را درنظصر بگيريصد؛ ترجمه‌ي كتاب‌هاي خارجصي ديگصر بصه ارزانصي در دسصترس علقه‌مندان‬
‫قرار نمي‌گيرد‪ .‬از نظر فرهنگي هزينه‌ي خريد اين محصولت براي مصرف ‌كننده‌ي ايران افزايش مي‌يابد‪ .‬با توجه‬
‫به شرايط اقتصادي كشور‪ ،‬ادغام‌شدن در اقتصاد جهاني در شرايط فعلي باعث افزايش بي‌كاري و افزايش نرخ‬
‫تورم و كاهش سطح درآمد و نرخ رشد مي‌گردد‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫امشا اگشر شرايشط مناسشب براي پيوسشتن بشه سشازمان تجارت جهانشي مهيشا شود‪ ،‬بصا افزايصش ورود‬
‫كالهاي خارجصي‪ ،‬ايصن احتمال وجود دارد كصه رقابصت ايصن كالهصا بصا محصصولت داخلي باعصث افزايصش بهره‌وري و‬
‫كيفيت كالها در اقتصاد ايران شود؛ صنايع و واحدهاي توليدي ناكارآمد از گردونه‌ي فعاليت خارج ‌شده و صنايعي‬
‫كه محصول با كيفيت و با قيمت مناسب توليدمي‌كنند‪ ،‬توسعه بيايند و اين به‌نفع اقتصاد كشور مي‌باشد‪.‬‬

‫راه سود‌بردن از ادغام در اقتصاد جهاني‪ ،‬افزايش قدرت اقتصادي و سياسي كشور است‪ .‬تاكنون ما از نظر‬
‫سصصياسي بصصا كشورهاي جهان تعارض داشته‌ايصصم و به‌جاي ايجاد روابصصط برابر اقتصصصادي و سصصياسي بصصا كشورهاي‬
‫قدرتمند به ايجاد روابط نابرابر تن داده‌ايم‪.‬‬

‫پيداكردن مزيصت نسصبي در كالهاي بسصيار و رقابصت بصا كشورهاي ديگصر در بازارهاي جهانصي نياز بصه نيروي‌ كار‬
‫متخصصص‪ ،‬بصا بهره‌وري بال دارد‪ .‬شرايصط اقتصصادي– سصياسي– اجتماعصي كشور در ربصع قرن گذشتصه باعصث شده‬
‫اسصت كصه ايصن نيروهصا‪ ،‬بصا همه‌ي علقه‌اي كصه بصه سصرزمين مادري دارنصد‪ ،‬جلي وطصن كننصد‪ .‬سصرمايه‌گذاري‌هاي مصا در‬
‫تربيت اين نيروها بازده صفر داشته است و بازده چنين نيروهايي كه بعد از فراغت از تحصيل مي‌توانند به اقتصاد‬
‫و فرهنصگ كشور خدمصت كننصد‪ ،‬نصصيب كشورهاي اروپايصي و آمريكايصي شده اسصت‪ .‬بهادادن بصه تخصصص و بهره‌وري‪،‬‬
‫جلوگيري از رانت‌خواري و ايجاد فرصصت‌هاي مناسصب براي جوانان كشور‪ ،‬بي‌صشك از مهاجرت آنان بصه كشورهاي‬
‫خارج جلوگيري خواهدكرد‪ .‬بسصياري از اقتصصاددانان بر اهميصت زيرسصاخت‌هاي اجتماعصي در رشصد اقتصصادي تأكيصد‬
‫داشته‌اند‪ ،‬ما در اقتصاد ايران بر اين مسأله چندان تأكيد نداشته‌ايم‪.‬‬

‫پويا‌ سصاختن اقتصصاد ايران و افزايصش قدرت اقتصصادي و سصياسي و بهبود زير‌صساخت‌هاي اقتصصادي و اجتماعصي‪،‬‬
‫پيش‌نيازهاي حفصظ منافصع ملي ايران در فرآينصد جهاني‌شدن اسصت‪ .‬در غيصر اين‌صصورت عضويصت كشور در سصازمان‬
‫تجارت جهانصصي همان بحران‌هايصصي را حداقصصل در كوتاه‌مدت و ميان‌مدت به‌وجود خواهصصد آورد كصصه سصصياست تعديصصل‬
‫اقتصادي به‌وجود آورد‪.‬‬

‫ايجاد رابطه‌ي برابر اقتصادي و سياسي با كشورهايي كه از نظر اقتصادي و سياسي پرقدرت هستند نيز يكي‬
‫از پيش‌شرط‌هاي مورد نياز ‌ديگصصر اسصصت‪ .‬روابصصط نابرابر بصصا كشورهاي ديگصصر جهان بي‌صصشك به‌نفصصع منافصصع ملي مصصا‬
‫نخواهدبود‪.‬‬
‫داشتصن روابصط اقتصصادي و سصياسي خوب بصا كشورهايصي كصه از نظصر اقتصصادي و سصياسي كم‌قدرت مي‌باشنصد‬
‫اگرچه بي‌ضرر است‪ ،‬اما كمكي به پويايي اقتصاد كشور نمي‌كند‪ .‬البته براي پويا‌كردن اقتصاد كه مزايايي براي ما‬
‫دارد‪ ،‬امكان دارد مجبور به پردا خت هزينه‌هايصي باشيم كه اين از محدوده‌ي علم اقت صاد خارج است‪ .‬ارزيابي اين‬
‫مزايصا و هزينه‌صها كار اقتصصاددانان اسصت امصا تصصميم‌گيري درمورد پرداخصت يصا عدم پرداخصت ايصن هزينه‌صها وظيفه‌ي‬
‫سياستمداران است و نه اقتصاددانان‪.‬‬

‫اقتصاد بين‌المللي و منافع ملي‬

‫از ديدگاه اقتصادي در روابط اقتصادي بين‌الملل‪ ،‬منافع ملي يك كشور هنگامي افزايش مي‌يابد كه آن كشور‬
‫در مبادلت بين‌المللي بيش از آن‌چه به خارج مي‌دهد از خارج دريافت‌كند‪ .‬بنابر ديدگاه‌هاي اقتصاددانان بين‌الملل‪،‬‬
‫به‌خصصوص پربيصصش‪ ،‬به‌علت قدرت اقتصصادي نابرابر بيصصن كشورهاي صصنعتي و كشورهاي درحال توسصعه‪ ،‬رابطه‌ي‬
‫مبادله نسصبت قيمصت كالهاي صصادراتي بصه كالهاي وارداتصي در طصي زمان كاهصش يافتصه اسصت‪ .‬به‌گفته‌ي نايرره "در‬
‫گذشته كشورهاي توليدكننده و صادركننده‌ي قهوه‌‪ ،‬براي مثال ‪ 100‬كيسه قهوه براي مبادله با يك جيپ آمريكايي‬
‫در زمان ارايه مي‌دادند‪ ،‬در‌حالي ‌كه براي دريافت همان جيپ در سال‪ ،‬مي‌بايست ‪ 250‬كيسه قهوه به بازار جهاني‬
‫عرضه مي‌كردند‪‌ ‌6".‬بنابراين‪ ،‬مبادله بين كشورهاي صنعتي و كشورهاي درحال توسعه يا توسعه‌نيافته منافع ملي‬
‫كشورهاي صنعتي را افزايش داده و منافع ملي كشورهاي توسعه‌نيافته يا درحال توسعه را كاهش مي‌دهد‪‌ ‌ .‬‬

‫به‌عقيده‌ي ميردال و خانصم جون رابينسصون نيصز تجارت بيصن كشورهصا بصا قدرت اقتصصادي نابرابر همواره بصه زيان‬
‫كشورهاي در‌حال توسعه يا توسعه ‌نيافته است‪ ،‬اگر قرار بود مبادله‌ي كامل بين اين دو گروه كشورها‪ ،‬به‌نفع هر‬
‫دو باشد‪ ،‬دراين ‌صورت ديگر كشور فقير و توسعه‌ نيافته‌اي وجود نمي‌داشت‪ .‬مبادله بين كشورهاي درحال توسعه‬
‫با كشورهاي تو سعه‌ نيافته‌ي صنعتي‪ ،‬يك بازي مجموع صفر است كه در آن منافع ناشي از تجارت نصيب كشور‬
‫صنعتي و توسعه‌يافته شده و زيان آن نصيب كشورهاي درحال توسعه مي‌گردد‪‌ ‌7.‬‬

‫بنابراين‪ ،‬ادغام ايران در اقتصاد جهاني به‌خاطر اين ‌كه كشور ما عمدتا صادر كننده‌ي مواد خام و مواد اوليه و‬
‫وارد كننده‌ي كالهاي سصصاخته‌شده مي‌باشصصد‪ ،‬منافصصع ملي مصصا را افزايصصش نمي‌دهصصد‪ .‬باز شدن درهاي اقتصصصاد‪ ،‬زيان‬
‫ناشي از مبادله را افزايش مي‌دهد‪.‬‬

‫اشكال عمده اين است كه در اقتصاد كشورها‪ ،‬در كشور ما با نزديك به پنج ‌دهه حمايت از صنايع با تعرفه‌هاي‬
‫بال و به زيان مصرف‌كنندگان كه مجبور به خريد كالها با كيفيت پايين و قيمت بال شده‌اند‪ ،‬هنوز صنعت رشد پيدا‬
‫نكرده است و نتوانسته با گسترش بنگاه‌هاي اقتصادي‪ ،‬كالهاي با كيفيت و با قيمت مناسب كه قدرت رقابت در‬
‫بازارهاي جهاني را دارند‪ ،‬توليدكند‪.‬‬
‫ما همزمان با كره‌ي جنوبي توسعه‌ي صنعتي را آغاز كرديم‪ ،‬هر دو در يك‌ زمان كارخانه‌هاي مونتاژ اتومبيل را‬
‫تأسصيس ‌كرديصم امصا بصا وجود تعرفه‌هاي وارداتصي بال‪ ،‬توليدكنندگان داخلي اتومبيصل مصا نتوانسصتند‪ ،‬كالهاي بصا كيفيصت‬

‫‪5‬‬
‫بال و قيمت مناسب براي ارايه به بازارهاي جهاني توليد كنند و ما نمي‌توانيم اتومبيل صادركنيم‪ ،‬درحالي ‌كه كره‬
‫امروز بصه كشور مصا اتومبيصل صصادر مي‌كنصد و مصا اتومصبيل‌هاي كره‌اي را در داخصل مونتاژ مي‌كنيصم‪ .‬ايصن توسصعه‌ي‬
‫صنعتي كند باعث شده است كه با وجود تعرفه ‌هاي بال‪ ،‬هنوز آن گروه از مصرف‌كنندگان ايراني كه قدرت خريد‬
‫بالتري دارنصد‪ ،‬كالهاي خارجصي بصا قيمصت بالتصر را به كالهاي داخلي ترجيصح دهنصد و مي‌بينيصم كصه انواع لوازم خانگصي‬
‫خارجي‪ ،‬بازار نسبتا بزرگي در ايران دارند‪‌ ‌ .‬‬

‫اما آيا منافع ملي حكم مي‌كند كه ما از مبادله‌ي كال با خارج اجتناب ‌كنيم؟ پاسخ اين سؤال منفي است‪.‬‬

‫براي دريافتن علت‪ ،‬اقتصاد آلباني قبل از فرو پاشي شوروي‪ ،‬اقتصاد كوبا و كره‌ي شمالي را درنظر بگيريصد‪.‬‬
‫اولي در اروپا‪ ،‬دومي در آمريكاي لتين و سومي در‌آسيا از جمله فقيرترين كشورها مي‌باشند‪ .‬پس انزواي اقتصاد‬
‫نيز منافصع ملي را كاهصش مي‌دهصد‪ .‬چاره‌ي افزايصش قدرت توليدي اقتصاد‪ ،‬افزايصش بهره‌وري و افزايش ابداعات و‬
‫كوشش براي توليد كالهاي با كيفيت و ارزان مي‌باشد‪‌ ‌ .‬‬

‫پيوستن به سازمان تجارت جهاني يا ادغام در اقتصاد جهاني هنگامي به‌نفع ماست كه اين بازي مجموع صفر‬
‫را به يك بازي با حاصل بزرگ ‌تر از صفر تبديل‌كنيم؛ يعني در مبادلت بين‌المللي‪ ،‬هم ما و هم شركاي تجاري‌مان‬
‫هصر دو منافعصي به‌دسصت آوريصم و ايصن جصز بصا افزايصش قدرت اقتصصادي و پيشرفصت در صصنعت و خدمات امكان‌پذيصر‬
‫نمي‌باشد‪‌ ‌ .‬‬

‫در حالت اول‪ ،‬منافع ملي ما با ادغام در اقتصاد جهاني همسويي ندارد‪ ،‬درحالي ‌كه در حالت دوم اين دو با هم‬
‫همسو مي‌شوند‪‌ ‌ .‬‬

‫ايران براي ورود به بازار جهاني‪ ،‬نيازمند افزايش كمي و كيفي محصولت صنعتي و خدمات مي‌باشد‪ .‬افزايش‬
‫كمي‪ ،‬نيازمند سرمايه‌گذاري در جهت نو سازي كالهاي سرمايه‌‌اي و پياده‌كردن تكنولوژي و روش‌هاي جديد توليد‬
‫مي‌باشد‪.‬‬
‫ه كارگيري نيروهاي ناكارآمد ممكن‬ ‫افزايش بهره‌وري با دادن پاداش مناسب به نيروهاي كارآمد و اجتناب از ب ‌‬
‫است‪ .‬افزايش كيفي نيز نيازمند افزايش سرمايه‌گذاري در سرمايه‌ي انساني از طريق بهبود آموزش در مدارس‪،‬‬
‫دانشگاه‌ ها و مؤسسات فني حرفه‌اي و آموزش حين خدمات مي‌باشد‪.‬‬
‫در نظريه‌هاي جديصد رشصد‪ ،‬سصرمايه‌گذاري در سصرمايه‌ي انسصاني اهميصت بسصيار دارد؛ نيروهاي انسصاني كارآمصد‬
‫مي‌تواننصد بصا افزايصش بهره‌وري كصل عوامصل‪ ،‬باعصث توليصد كالي ارزان‌صتر و بصا كيفيت‌صتر و افزايصش قدرت رقابصت‬
‫اقتصاد ايران در بازارهاي خارج گردند‪‌ ‌ .‬‬

‫جهاني‌شدن براي اقتصادهاي پويا كه توانايي بهبود وضعيت توليد از طريق سياست‌هاي مناسب براي افزايش‬
‫مزيت نسبي كالهاي توليد شده در داخل را دارند‪ ،‬يك فرصت است‪.‬‬
‫كاهش تعرفه ‌ها‪ ،‬سدهايي را كه مقابل صدور كالهاي كشور وجود دارد‪ ،‬از ميان بر مي‌دارد‪ .‬كاهش تعرفه ‌ها‬
‫باعصصث مي‌شود كصصه قيمصصت كالهاي صصصادراتي كشور در بازارهاي خارج‪ ،‬كاهصصش يافتصصه و قدرت رقابصصت آن‌صصها در‬
‫بازارهاي خارج افزايش پيدا كند‪.‬‬
‫امصصا اگصصر كشور نتوانصصد كالهاي بصصا كيفيصصت و بصصا قيمصصت مناسصصب توليدكنصصد‪ ،‬كاهصصش تعرفه‌ي كشورهاي خارجصصي‬
‫نمي‌تواند براي محصولت كشور مزيت نسبي ايجاد كند‪ ،‬بنابراين كشور نمي‌تواند از فرصتي كه كاهش تعرفه ‌ها‬
‫برايصصش ايجاد مي‌كنصصد‪ ،‬بهره‌‌برداري كنصصد‪ .‬در مقابصصل‪ ،‬كاهصصش تعرفه‌هاي كشور باعصصث مي‌شود كصصه قدرت رقابصصت‬
‫كالهاي خارجي در داخل افزايش يافته و صنعت كشور نابود شود‪‌ ‌ .‬‬

‫براي مثال؛ اگصر تعرفه‌ي واردات صصنعت نسصاجي در ايران كاهصش پيدا كنصد‪ ،‬باقي‌مانده‌ي كارخانه‌هاي نسصاجي‬
‫فعال نيز ورشكست مي‌شوند‪‌ ‌ .‬‬

‫پصس اين‌صكه پيوسصتن بصه سصازمان تجارت جهانصي به‌نفصع اقتصصاد كشور مي‌باشصد يصا خيصر‪ ،‬بسصتگي دارد بصه اين‌صكه‬
‫اقتصصاد كشور تصا چصه اندازه مي‌توانصد در مقابصل رقابصت كالهاي خارجصي از خود واكنصش مثبصت نشان دهصد‪ .‬تجربه‌ي‬
‫حمايت‌هاي قبلي از صصنايع نشان مي‌دهصد كصه صصنعت غيصر پوياي داخلي نمي‌توانصد در برابر كاهصش تعرفصه و ورود‬
‫كالهاي خارجي دوام آورد‪ .‬پس تا قبل از پويا ساختن اقتصاد كشور با سياست‌هاي مناسب‪ ،‬پيوستن به سازمان‬
‫تجارت جهاني به‌نفع اقتصاد ملي نمي‌باشد‪‌ ‌ .‬‬

‫مانند يادداشت ‌هاي قبلي‌ام درباره‌ي جهاني‌شدن‪ ،‬اين نوشته را نيز با نقل‌ قولي از ژوزف ‌استيگليتز به پايان‬
‫مي‌برم‪ .‬وي در مقاله‌ي ارايه‌شده در يصصصك سصصصمينار مي‌نويسصصصد‪" :‬در فرآينصصصد جهاني‌صصصسازي‪ ،‬كشورهاي پيشرفته‌ي‬
‫صصصنعتي‪ ،‬بسصصياري از هنجارهاي اخلقصصي را ناديده‌ گرفته‌انصصد‪ .‬نهادهصصا و سصصياست‌هايي كصصه بر فرآينصصد جهاني‌صصسازي‬
‫حاكم‌اند بايد اصلح شوند؛ زيرا آن ‌ها منافع كشورهاي صنعتي يا حداقل منافع گروه‌هاي خاص در اين كشورها را‬
‫مدنظر دارند و منافع كشورهاي در حال توسعه و مردم در اين كشورها را ناديده مي‌گيرند"‪.8‬‬

‫پي‌نوشت‌ها‪:‬‬
‫‪ ،5‬تابسصتان‬ ‫‪‌ ‌)1‬مهدي تقوي؛ جهاني‌شدن و چالش‌هاي پيش‌رو‪ ،‬فصصلنامه‌ي پژوهشنامه‌ي اقتصصادي‪ ،‬شماره‌ي‬
‫‪.1381‬‬

‫‪6‬‬
‫‪ )2‬رامصش ميشرا؛ جهاني‌شدن و دولت رفاه‪ ،‬ترجمه‌ي مهدي تقوي‪ ،‬ناشصر دانشگاه‪ ،‬علوم بهزيسصتي و‬
‫توانبخشي‪ ،1384 ،‬صص ‪.28-47‬‬
‫‪‌ ‌)3‬ديويد رومر؛ اقتصادكلن پيشرفته (جلد اول)‪‌ ‌،‬ترجمه‌ي مهدي تقوي‪ ،‬ناشر واحد علوم و تحقيقات دانشگاه‬
‫آزاد اسلمي‪ ،‬صص ‪.2-4‬‬
‫ص ‪.210-‌220‬‬ ‫‌‬ ‫‪‌ ‌)4‬براي تعريف مناسب از زيرساخت‌هاي اجتماعي نگاه ‌كنيد به "ديويد رومر"‪،‬‬
‫‪،1380‬‬ ‫‪‌ ‌)5‬مهدي تقوي‪ ،‬ايران در آسصتانه‌ي هزاره‌ي سصوم ميلدي‪ ،‬فصصلنامه‌ي پژوهشنامه‌ي اقتصصادي‪ ،‬پاييصز‬
‫صص ‪.11-27‬‬
‫‪‌ ‌)6‬مهدي تقوي؛ تجارت بين‌الملل‪ ،‬انتشارات پيشبرد‪ ،1368 ،‬فصل سوم‪‌.‬‬
‫‪ )7‬همان‌جا‪.‬‬
‫‪J. Stiglitz, Ethics, Market and Government Failure and Globalization, Vatican .8‬‬
‫‪.Conference at Ninth Plenary Session of Pontifical Academy of Social Sciences, May, 2003‬‬

‫‌* دكتصصر مهدي تقوي داراي درجه‌ي دكتري اقتصصصاد و اسصصتاد داراي كرسصصي در دانشگاه عل‌صصمه‬
‫طباطبايي‪ .‬از وي تاكنون ‪ 18‬كتاب تاليفي‪ 35 ،‬كتاب ترجمه و ده ‌ها مقاله‌ي علمي در نشريه‌هاي‬
‫داخلي و خارجي به چاپ رسيده‌است‪.‬‬

‫‪7‬‬

Vous aimerez peut-être aussi