Académique Documents
Professionnel Documents
Culture Documents
نوشته را با تعر يف علم اقت صاد شروع ميكنم .اقت صاد ،رشتهاي از علوم اجتماعي است كه تخصيص بهينهي
منابع (محدود) را براي ارضاي نيازهاي نامحدود افراد بشر بررسي و مطالعه ميكند.
در اين تعريف ،نيازهاي همهي افراد در جوامع مطرح است و اشارهاي به اين كه نيازهاي برخي از افراد بايد
بر نيازهاي گروه ديگر ترجيح داده شود ،وجود ندارد.
در سلسله مراتب نيازهاي مازلو ( ،)Maslowنيازهاي فيزيكي مانند غذا ،مسكن ،بهداشت و سپس آموزش و
...اولويصت دارنصد؛ يعنصي ابتدا بايصد ايصن نيازهصا ارضصا گردد و سصپس منابصع بصه ارضاي نيازهاي مرتبهي بالتصر تخصصيص
داده شود .تخصصصيص منابصصع نميتوانصصد بصصه گونهاي باشصصد كصصه نيازهاي يصصك گروه ارضصصا شده و نيازهاي گروه ديگصصر
ارضانشده باقصي بمانصد .بر اسصاس رتبصه بندي نيازهاي مازلو ،نميتوان و نبايصد در مواردي كصه بسصياري از مردم از
ارضاي نيازهاي فيزيكصي ماننصد غذا و مسصكن محروم ميباشنصد ،نيازهاي رده بالتصر گروه هاي ديگر را بصا تخصصيص
منابع جامعه ارضا كرد.
سصاليان سصال اسصت كصه اقتصصاددانان روشهاي دسصتيابي بصه ارضاي نيازهاي مردم و افزايصش رفاه آنان را
براساس شيوهي تفكر خود و وابستگي به مكاتب فكري متفاوت بررسي و پيشنهاد كردهاند.
اقتصصاددانان مكتصب كلسصيك معتقدنصد كصه اگصر دولت مداخله نكنصد ،دسصت نامريصي بازار ،منافصع فردي افراد در
جامعصه را حداكثصر ميصسازد و بصا حداكثر شدن منافصع تصك صتك افراد ،منافصع اجتماعصي نيصز حداكثصر ميشود .به نظصر
آنان ،نظام اقتصصادي كصه ايصن منافصع فردي و جمعصي را حداكثصر ميصسازد ،نظام صسرمايهداري بدون مداخلهي دولت
اسصصت .بهعقيدهي آنان ،آزادي فعاليتهاي اقتصصصادي در نظام سصصرمايهداري ،تخصصصيص بهينهي منابصصع در جامعصصه را
ممكن ميسازد.
ماركصس در نظام سصرمايهداري ،بهخاطصر تفاوت در قدرت سصرمايه و نيروي كار ،اسصتثمار مزدبگيران توسصط
سصرمايهداران را مطرح ميكنصد .بصه عقيدهي وي ،ايصن قدرت نابرابر باعصث ميشود كصه سصرمايه داران چيزي كمصتر
از ارزش كار كارگصر كصه بصه كال انتقال يافتصه را به شكصل مزد بصه او پرداخصت كننصد ،وي ،ماصبه التفاوت ارزش كار
انتقاليافتصه بصه كال و مزد پرداختصي بصه نيرويكار را ارزش اضافصي ميخوانصد و معتقصد اسصت ايصن ارزش اضافصي كصه
بايد به كارگر پرداخت شود ،منبع تأمين سود سرمايهدار و انباشت ثروت و سرمايه است .بنابراين بهجاي نظام
اقتصصادي سصرمايهداري كصه منافصع سصرمايهداران را حداكثصر سصاخته و منافصع كارگران را حداكثصر نميصسازد ،مالكيصت
اجتماعي ابزار توليد(سرمايه) را پيشنهاد ميكند .با حذف سرمايهداران ،حال ¹كارگران ميتوانند خود با مديريت
ابزار توليد ،منابع را بهشكل بهينه تخصيص داده و منافع اجتماعي را حداكثر سازند.
كينز نظر اقتصاددانان كلسيك را با اين بحث كه دست نامريي كلسيكها نميتواند بهخوبي عمل كند ،تحت
عنوان "شكسصت بازار" بصه چالش ميكشصد و معتقصد اسصت كصه ناتوانصي سصرمايهداري در تخصصيص بهينهي منابصع و
حداكثر كردن منافع اجتماعي بايد با مداخلهي دولت برطرف گردد .اقتصاد كينزي ،جامعهاي را پيشنهاد ميكند كه
در آن ،هنگامي كه شكست بازار باعث بيكاري و فقر گروه عظيمي از مردم ميشود و مردم خود قادر با تأمين
منابصصع مالي براي ارضاي نيازهاي اوليهي خود نيسصصتند ،دولت بايصصد از طريصصق بيمهي بيكاري ،سصصوبسيد ،آموزش و
بهداشصت مجانصي بصه مردم كمككنصد .تجويصز كينصز ،مداخلهي دولت در اقتصصاد براي حذف نابهصسامانيهاي اقتصصادي
ايجادشده در نظام سصرمايهداري اسصت .براسصاس تجويصز كينصز در اروپصا و بهخصصوص انگلسصتان ،مداخلهي دولت در
اقتصاد باعث ايجاد مديريت جامعه بهشكلي شد كه به "دولت رفاه" معروف گرديد و نظام مالياتي پيشرفتهاي به
وجود آمصصصد كصصصه در آن ،بصصصا ماليات گرفتصصصن از سصصصرمايهداران ،از طريصصصق ارايهي خدمات رايگان توسصصصط دولت و
سوبسيدها ،نيازهاي بيكاران و فقرا تأمين ميشد.
مكتصصصب نئوكلسصصصيك و پولگرايان (نئوليبرالصصصها) دوباره بحصصصث اقتصصصصاد سصصصرمايهداري بدون دخالت دولت را
مطرحكرد .ركود اقتصادي دههي ،1970باعث انتخاب ريگان در ايالت متحده به رياستجمهوري و خانم تاچر در
انگلستان به نخست وزيري شد .اين دو كه نظام اقتصادي پيشنهادي نئوليبرال ها را براي حل مشكلت اقتصادي
خود انتخابكردنصد ،هدف كاهصش مداخلهي دولت در اقتصصاد را در پيصش گرفتنصد و تاچصر در انگلسصتان اتحاديههاي
كارگري را نيصز تضعيفكرد و بصا آزادصسازي نقصل و انتقال سصرمايه و آزادسصازي تجاري ،سصرعت جهانيشدن اقتصصاد
افزايش يافت.
اگرچه قبل از اين تاريخ ،شركتهاي چندمليتي وجود داشتند كه در كشورهاي مختلف فعاليت ميكردند اما از
اين تاريخ به بعد شركتهاي جهاني بهوجود آمدند كه تابع قوانين هيچ كشوري نبودند و وطني نيز نداشتند.
جهانيشدن ،فرآيندي اسصت كصه در آن اقتصصادهاي ملي بازتصر شده و بيشصتر تحتتأثيصر اقتصصاد فراملي قرار
ميگيرند .جهانيشدن با فرآيند بينالملليشدن كه قرنهاست وجود دارد ،تفاوت دارد .
1
در فرآينصد بينالمللي شدن اقتصصادها ،فعاليصت اقتصصاد بينالملل را عمدتصا ميتوان ادامهي فعاليصت اقتصصاد ملي
دانسصت .شركتهاي چنصد مليتصي يصا بينالمللي پايگاه ملي خود را حفصظ ميكننصد و تابصع مقررات كشور مادر يعنصي
كشوري كه در آن ثبت شدهاند ،ميباشنصد .جهانيشدن به وضعيتصي اشاره دارد كه در آن اقتصادهاي ملي متمايز
وجود ندارنصد و واحدهاي اقتصصادي در يصك نظام فرآيندهصا و مبادلت بينالمللي ادغام ميشونصد .توليصد جهانيشدن
ميشود و در آن شركتهاي فراملي بدون ارتباط ملي بصصا مديريصصت بينالمللي جايگزيصصن شركتهاي چندمليتصصي
ميگردند .نظام اقتصاد بينالمللي مستقل و خودمختار ميشود و تنها در سطح بينالمللي قابلكنترل ميباشد.
حركصت بهصسوي جهانيشدن بصا آزادي ورود و خروج سصرمايه ،آزادي تجارت (كاهصش تعرفهصها و محدوديتهاي
تجاري) ،آزاد سازي بازارهاي مالي ،كاهش مداخلهي دولت در اقتصاد (مقررات زدايي و خصوصي سازي) صورت
ميگيرد .ايصن سصياست تعديلي سصياستي اسصت كصه صصندوق بينالمللي پول و خواهصر دوقلوي آن بانكجهانصي براي
بهبود وضعيت در كشورهاي توسعه نيافته تجويز ميكنند.
ادغام اقتصصادها در يصك اقتصصاد جهانصي و آزادسصازي تجارت ،رقابصت بيصن واحدهاي توليدي را افزايصش ميدهصد،
تجارت آزاد باعصث ميشود كصه بنگاههايصي كصه كاراتصر ميباشنصد ،يعنصي كال را بصا هزينهي پايينصتر توليصد ميكننصد و در
توليد كال نسبت به ديگران مزيت مطلق يا نسبي دارند ،بتوانند در بازار دوام آورند.
براي افزايصش قدرت رقابصت بنگاههاي داخصل و كاهصش هزينهي توليصد آنصها بايصد دولتصها نرخ تورم را كاهصش
دهند .چون تورم بيشتر ناشي از كسر بودجهي دولتهاست ،آنها بايد با كاهش هزينههاي خود ،كسري بودجه را
كاهصش دهنصد .كاهصش هزينهي دولت بهمعناي كاهصش هزينههاي اجتماعصي كينزي در كشورهصا ميباشصد .سصوبسيدها
بايد كاهش يابد ،بيمارستانها و مدارس و دانشگاههاي دولتي به بخش خصوصي سودجو واگذار گردد؛ و آنان كه
توانايي پرداخت هزينهي خريد كالهاي اساسي و آموزش و بهداشت را ندارند ،بايد چنين كاليي را مصرف نكنند.
منابصع بايصد بهشكلي در اقتصصاد ملي تخصصيص داده شود كصه نيازهاي افرادي را ارضصا كنصد كصه قادر بصه پرداخصت براي
ارضاي نياز خود ميباشنصصد .آنصصها كصصه از پرداخصصت بهاي كال و خدمات ناتواننصصد ،نميتواننصصد موادغذايصصي ،بهداشصصت،
مسكن و آموزش مناسب داشته باشند .جامعه به دو قطب ،آنان كه توان پرداخت دارند و آنان كه توان پرداخت
ندارند ،تقسيم ميشود .اقتصاد جهاني ،حاكميت و قدرت سرمايه را افزايش داده و حاكميت و قدرت دولت ها و
مزد و حقوق بگيران را كاهصش ميدهصد .سصرمايه اسصت كصه حرف اول را ميزنصد و منافصع ملي را تعريصف ميكنصد،
منافع ملي همان منافع سرمايه است و حداكثرشدن منافع ملي با حداكثرشدن منافع سرمايه يكسان ميشود.
تحميل سياستهاي تعديل از جانب صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني يا داوطلبانه از طرف حزب سياسي
حاكصم در كشورهاي مختلف ،باعصث شصد كصه اقتصصاد كينزي (نئوكلسصيك– پولگرا) جايگزيصن اقتصصاد ليصبرالي شود.
كاهصش هزينهي دولت بصا ايصن بهانصه كصه كسصر بودجهي دولت ،تورم ايجاد ميكنصد و قدرت رقابصت كالهاي سصاخت
كشور را در بازارهاي بينالمللي كاهصش ميدهصد ،در وهلهي اول هزينهي اجتماعصي دولتصها را كاهصش داد .بنگاهصها
در اقتصصادهاي صصنعتي بهخاطصر كاهصش هزينهصها ،ماشينآلت را جايگزيصن نيرويكار كردنصد و كارگران تمام وقصت و
مزد بال را كنار گذارده و كارگران نيمهوقصصت و موقتصصي بصصا مزد پاييصصن را جايگزيصصن آن كردنصصد .نارضايتصصي كارگران
همواره بصا تهديصد انتقال واحصد توليدي بصه كشورهاي ديگصر (دامپينصگ اجتماعصي) روبهرو شصد .هدف اشتغال كامصل
دولتهاي كينزي كنار گذارده شصد و سصوبسيدها كاهصش يافتنصد ،سصودها افزايصش پيدا كرده و مزدهصا كاهصش يافتنصد و
نابرابري بين كارگران يقهسفيد و سودبرندگان با كارگران يقهآبي بهشدت افزايش يافت.
براي مثال در سصصال ،1990بيسصصت درصصصد از فقيرتريصصن مردم در ايالتمتحده در آمريكصصا 3/7درآمصصد ملي را
دريافصت ميكردنصد كه ايصن سصهم از سصال 1954بصه بعصد كمتريصن سصهمي اسصت كه بصه ايصن گروه رسصيده اسصت ،ايصن
درحالي بود كه بيستدرصد ثروتمندترين مردم در اين كشور بيش از 50درصد درآمد ملي را تصاحب ميكردند
كصه ايصن موضوع نيصز از سصال 1954سصابقه نداشتصه اسصت و ايصن بالتريصن سصهم دو دهصك پصر درآمصد از درآمصد ملي از
سصال 1954ميباشصد .در سصال 1960مديران شركتهاي آمريكايصي ،حقوقصي 40برابر بيشصتر از متوسصط مزد
كارگران دريافصت ميكردنصد كصه در سصال 1988ايصن رقصم بصه 93برابر رسصيد .در خلل دورهي ،1979-92درصصد
كارگران بصا اشتغال تمام وقصت امصا بصا درآمصد كمصتر از خصط فقصر ،براي يصك خانوادهي چهار نفري ( 14000دلر در
سصال) بهميزان پنجاه درصصد افزايصش يافصت .درحاليصكه در دههي ،1980قيمصت سصهام 400درصصد افزايصش يافصت.
متوسط مزد هفتگي كارگران از 387دلر در هفته در سال 1979به 335دلر در سال 1989كاهش يافت1.
در كشورهاي عضو سازمان همكاريهاي اقتصادي و توسعه ( )DECDدر سال 1999بيش از 35ميليون نفر
يصصا در حدود هفت درصصصد نيروي كار بيكار بودنصصد؛ امصصا نرخ بيكاري واقعصصي در ايصصن كشورهصصا بسصصيار بالتصصر از نرخ
رسصمي اعلمشده ميباشصد .بسصياري از مشاغصل ايجادشده ،مشاغصل نيمهوقصت ميباشصد و شاغلن آنصها زنانصي
هستند كه شوهران آنها به كار تمام وقت اشتغال دارند .در كشورهاي اروپايي از سال 1980تاكنون صدها هزار
شغل تمام وقت در بخش صنعت از بين رفته است؛ اما مشاغل با مزدهاي پايين و مزاياي اندك در حال افزايش
است.
سصازمانهاي بينالملل ماننصد صصندوق بينالمللي پول كصه آزادسصازي در بازار كار را پيشنهاد ميكننصد و معتقصد
هستند اشتغال و مزد را بايد عرضه و تقاضا تعيينكند ،نيروي كار را نيز يك كال درنظر ميگيرند و فرض ميكنند
با مقررات زدايي بازار كار ،اشتغال افزايش مييابد و انعطاف پذيري بازار كار ،بيكاري را كاهش ميدهد.
2
جهانيشدن اقتصصادها ،همراه بصا ماشينيشدن بيشصتر و انقلب الكترونيكصي ،اشتغال كامصل مور دنظصر معماران
دولت رفاه بعد از جنگ را از بين برده است.
آمار درمورد جايگزيني مشاغل تمام وقت با نيمه وقت و موقت كه ناشي از انعطاف پذيري بيش تر بازار كار
اسصصت ،در نتيجهي كاهصصش مشاغصصل در صصصنعت و در نتيجهي كاهصصش عضويصصت در اتحاديههاي كارگري بوده اسصصت.
افزايصش مشاغصل نيمه وقصت باعصث شده اسصت كصه مزد سصاعتي كارگران از سصال 1979تصا 1993در ايالتمتحده
كاهصش يابصد .افزايصش ايصن مشاغصل باعصث كاهصش تعداد كارگران داراي بيمهي بهداشصت نيصز شده اسصت .در ايالت
متحده 88 ،درصد كارگران نيمهوقت كه تنها بخشي از سال را بهكار اشتغال دارند ،تحت پوشش بيمهي درماني
نميباشند .اين رقم براي كارگران تمام وقت حدود بيست درصد است.
علوه بر موارد بال ،نرخهاي ماليات نيز به افزايش فقر در جوامع صنعتي كمك كرده است .در ايالتمتحده،
بيصن سصالهاي 1978و ،1990نرخ ماليات بر مزد ،سصي درصصد افزايصش يافصت؛ درحالي صكه نرخ ماليات بر درآمصد
براي صاحبان درآمدهاي بال كاهش يا فت .نرخ متوسط ماليات ،افزايصش نيافتصه اسصت اما افراد بصا درآمصد متوسط
در اين كشورها ماليات بيشتري ميپردازند .اگر نرخهاي ماليات مانند سال 1977تصاعدي ميبود ،بيستدرصد
پر درآمدترين افراد در آمريكا نود ميليارد دلر بيش تر ماليات ميپرداختند .سيستم مالياتي پيشنهادي نئوليبرال ها
باعث شده است كه انباشت سرمايه به قيمت فقيرترشدن كارگران افزايش يابد .براي مثال ،ثروت يكدرصد از
ثروتمندترين افراد در آمريكا از 8/33درصد كل به 2/37درصد در سال 1983افزايش يافته است ،درحالي كه
سهم هشتاددرصد فقيرترين افراد از كل ثروت جامعه از 7/18درصد به 3/16درصد كاهش يافته است.
بين سالهاي 1979تا ،1992فقر در بريتانيا سه برابر شده است و فقرا از نه درصد جمعيت به 25درصد
جمعيصت افزايصش يافتهانصد .بيصن سصالهاي 1979 -1992درآمصد ده درصصد فقيرتريصن مردم ،بيسصت درصصد كاهصش
يافتصه اسصت؛ درحاليصكه درآمصد ده درصصد پصر درآمدتريصن مردم ،شصصت درصصد افزايصش داشتصه اسصت .اگصر كصل
ه درصصد پصر درآمدتريصن مردم
مالياتصها را درنظصر بگيريصم دهدرصصد فقيرتريصن مردم 43درصصد از درآمصد خود و د
32درصد از درآمد خود را بهعنوان ماليات به دولت پرداختكردهاند 2.
بهطور خلصصه ،جهانيشدن نابرابريصها را افزايصش داده اسصت و بيشصتر بهنفصع مالكان سصرمايه بوده اسصت تصا
مزد و حقوقبگيران .كاهصصصش مخارج دولت از طريصصصق كاهصصصش اندازهي دولت و حذف سصصصوبسيدها (مخارج رفاه
اجتماعي) درآمدها را در گروههاي درآمدي بال افزايش و در گروههاي درآمدي پايين كاهش داده است .به همين
دليصصل اسصصت كصصه هنگام تشكيصصل اجلسصصهاي سصصازمان تجارت جهانصصي ،شاهصصد تظاهرات كارگران و بيكاران در
كشورهاي محل برگزاري اجلس هستيم.
در سصطح بينالمللي هصم ،جهانيشدن بصه نفصع كشورهاي بصا اقتصصاد پصر قدرت و غنصي و بصه زيان كشورهاي كم
قدرت و فقيصر اسصت .مزيصت مطلق يصا نسصبي در توليصد كالهاسصت كصه الگوي تجارت را معييصن ميكنصد و صصادرات
بيش تر و سرمايهگذاري خارجي بيش تر است كه سود را افزايش ميدهد .كشورهايي كه در توليد كالها ،اندكي
مزيصت مطلق يصا نسصبي دارنصد ،چصه سصودي از بازشدن اقتصصادها و ادغام در اقتصصاد جهانصي ميبرنصد .جهانصي شدن
قطعا به زيان چنين كشورهايي ميباشد .حداقل چنين كشورهايي در كوتاه مدت با كاهش درآمد ،كاهش اشتغال
و نرخهاي تورم بال رو به رو خواهند شد.
براي اين كشه توزيشع منافشع ناششي از جهانيشدن برابر باششد ،بايصد كشورهاي فقيصر خود را بصه سصطح
كشورهاي ثروتمنصد برسصانند .سصاليان اسصت كصه حركصت اكثصر ايصن كشورهصا براي كاهصش فاصصلهي آنصها بصا كشورهاي
صصنعتي غرب ،اندك بوده اسصت .برخصي از اقتصصادهاي ضعيصف امروز ماننصد آرژانتيصن ،در گذشتصه كشوري ثروتمنصد
بودهانصد؛ يعنصي در برخصي از كشورهايصي كصه فاصصلهي درآمدي و قدرت اقتصصادي آنصها بصا كشورهاي صصنعتي زياد
اسصت ،نهتنهصا پيشرفصت يصا حركتصي در جهصت كاهصش ايصن شكاف درآمصد و قدرت اقتصصاد صصورت نگرفتصه اسصت بلكصه
پسرفت اقتصادي نيز وجود داشته است3.
سصصودبردن از فرآينصصد جهانيشدن نياز بشه انباششت بيششتر سشرمايه ،افزايشش هزينههاي توسشعه و
تحقيق ،پيشرفت تكنولوژي و بهبود بخشيدن به زيرساختهاي اقتصادي و اجتماعي دارد4.
تصا زمانيصكه اقتصصاد ،اقتصصادي پويصا و پرقدرت نشود و در بازارهاي جهانصي حرفصي براي گفتصن نداشتصه باشصد،
پيوستن به سازمان تجارت جهاني و بازكردن درهاي اقتصاد بهروي كالهاي خارجي زيانآور و فاجعهبار ميباشد.
برخي از كشورهاي آسيايي در 25سال گذشته قدرت اقتصادي خود را افزايش دادهاند ،شكاف درآمدي بين
ببرهاي آسيا و چين با كشورهاي صنعتي غرب در حال كاهش ميباشد .امروز اين اقتصادها ،بازارهاي كشورهاي
صصنعتي غرب را از دسصت آنصها خارج كرده اسصت .ايصن اقتصصادها وضعيتصي ماننصد اقتصصاد ژاپصن در سصالهاي اوليهي
بعصد از جنصگ دوم جهانصي پيدا كرده اسصت .تغييصر زيصر سصاختهاي اجتماعصي و تلش و كوشصش مردم در ايصن كشور،
اين تحول را در اقتصاد چين به وجود آورده است.
3
حركشت بهشسمت جهانيشدن در اقتصشاد ايران بصه توصصيهي صصندوق بينالمللي پول و بانصك جهانصي بصا
خصوصيسازي و آزادسازي تجارت در اواخر دههي ،1360بعد از پايان جنگ با عراق آغاز شد .معماران حركت
بهصصسوي جهانيشدن ،بدون بررسصصي و مطالعصصه و درنظرگرفتصصن آثار كوتاهمدت پيادهكردن سصصياستهاي تعديصصل
اقتصادي ،شتابزده اين كار را آغازكردند .حاصل اجراي سياست تعديل را آمارها نشان ميدهد.
آزادسشازي واردات ،حجصم واردات كشور را بصه اندازهاي افزايصش داد كصه براي اولينبار بدهصي خارجصي ايران
به رقمي بسيار قابلملحظه رسيد ،آمار بانك جهاني ،پنجاهميليارد دلر را نشان ميدهد.
بازپرداخصت اصصل و فرع ايصن بدهيصها باعصث شصد كه در سصالي خاص ،پنجاه درصصد از درآمصد حاصصل از صصادرات
نفت و صادرات غيرنفتي ،صرف باز پرداخت اصل و فرع اين بدهي شود و براي اولينبار ،ما از ساير كشورهاي
جهان خواستار تعويق بازپرداخت بدهيهايمان شديم.
كمبود درآمدهاي ارزي باعصصث كاهصصش سصصرمايهگذاري در كشور شصصد؛ براي مثال در سصصال ،1377نرخ رشصصد
سصرمايهگذاري كصل بصه قيمصت ثابصت در اقتصصاد ايران 5درصصد بود و از سصال 1370تصا سصال 1375نيصز متوسصط
نسبت سرمايهگذاري خالص به درآمد ملي بين 5تا 7درصد نوسان داشت.
در سصال 1373نرخ رشصد اقتصصاد ايران 97/2درصصد شصد و بهطور متوسصط در دورهي 9سصالهي 1370تصا
1378اقتصاد ايران تنها 87/0در سال رشدكرد.
نرخ تورم در كشور در سال 1373به 2/35درصد رسيد و در سال 1374به 4/49درصد افزايش يافت.
سصياست تعديصل اجراشده در برنامهي اول ،شاخصصهاي اقتصصادي را در كشور بدتصر سصاخت كصه رييسصجمهور
وقت ،آزادسازي تجارت (واردات) را متوقف ساخت .حاصل برنامهي تعديل اقتصادي يا حركت به سمت ادغام در
اقتصاد جهاني در برنامهي اول توسعهي اقتصادي – اجتماعي– فرهنگي جمهورياسلمي فاجعه بود5.
يكبار ما آثار حركت بهسوي جهانيشدن را در ايران تجربهكرديم.
سصياستهاي تعديصل اقتصصادي در برخصي از كشورهصا كصه توصصيههاي صصندوق بينالمللي پول و بانكجهانصي را نصه
بهطور كامل بلكه بهطور گزينشي و با تقدم و تأخر مناسب اجزاي سياست تعديل اجرا كردهاند و سرعت اجراي
سصصياست تعديصصل در آنصصها چندان زياد نبوده ،بصصا موفقيصصت همراه بوده اسصصت .چيصصن و شيلي مثالي در ايصصن زمينصصه
ميباشند.
ادغام در اقت صادجهاني يك ضرورت است ،در غيراينصصورت عدم تعامصل بصا اقتصصادجهاني كشور را بصه
جزيرهاي در ميان بسياري از كشورها مانند آلباني قبل از فروپاشي شوروي و كوباي امروز تبديل ميكند كه يكي
در قلب اروپا بسيار عقبمانده است و ديگري از فقيرترين كشورهايجهان ميباشد.
امصا پيوسشتن بشه سشازمان تجارتجهانشي و تبعيشت از قواعشد و مقررات آنشها بدون داشتصن قدرت
اقتصادي نامناسب ،فاجعهبار ميباشد.
سياستگذاران اقتصادي ،بايد قبل از پيوستن به سازمان تجارت جهاني ،شرايط لزم براي سودبردن اقتصاد
ايران از عضويت در اين سازمان را فراهمكنند.
تقويت اقتصاد ايران نيازمند اصلحات اساسي است .با روند حركت موجود و سياستهاي فعلي در
اقتصاد كشور ،هيچگاه اين شرايط مناسب فراهم نخواهد شد.
سصصرعت در ايجاد زير صساختهاي اقتصصصادي و اجتماعصصي ،جلوگيري از فرار سصصرمايه و مغزهصصا از كشور ،جذب
سرمايهي خارجي و بهادادن به تخصص و آموزش در سطوح مختلف ،ميتواند در بلندمدت شرايط اقتصاد ايران
را جهت پيوستن به سازمان تجارت جهاني و ادغام در اقتصاد جهاني بهبود بخشد.
صنعت ايران در صورت عدم افزايصش كيفيصت مح صول و بهرهوري سرمايه و نيرويكار ،درصصورت پيوسصتن به
اين سازمان دچار مشكلي خواهد شد كه صنعت نساجي ايران بهخاطر قاچاق منسوجات چيني و ژاپني بهشكل
غيرقانوني به آن دچار شد.
براساس مقررات سازمان تجارت جهاني ،موانع غيرتعرفهاي مانند ممنوعيتها ،سهميهها و ديگر موانع در راه
تجارت بايصصصد كنار گذارده شده و تعرفههاي كالهصصصا كاهصصصش يابصصصد؛ بايصصصد حقوق مالكيصصصت معنوي رعايصصصت شود.
دراينصصورت بصا بازشدن درهاي اقتصصاد بصه روي كالهاي خارجصي ،صصنعت ،كشاورزي و بخصش خدمات اقتصصاد در
مقابل رقابت خارجي قرار ميگيرند .كدام رشته از صنعت كشور توان رقابت با كالهاي خارجي را دارد.
ايران تنهصصا در توليصصد نفتخام و گاز و برخصصي از محصصصولت كشاورزي داراي مزيصصت نسصصبي اسصصت (ماننصصد
محصصولت باغصي ).در سصالهاي گذشتصه بهعلت اهمال ،كمكاري و سصياستهاي اقتصصادي نامناسصب دولت در بازار
فرش دسصصصتباف ،زعفران و پسصصصته ،سصصصاير كشورهصصصا در بازارهاي جهانصصصي ايران را كنار زدهانصصصد .توليدكننده و
صصادركنندهي ايرانصي نميتوانصد محصصولت بصا كيفيصت و بصا قيمصت مناسصب را در زمان مناسصب بصه بازارهاي جهانصي
برساند؛ ناوگان حمل هوايي كال ،بسيار عقبمانده است.
پس از ساليان سال ،ما هنوز نتوانستهايم ناوگان ريلي كشور را به كشورهاي همجوار وصلكنيم؛
در توليد كال براي مصرف داخل درماندهايم؛ توليد كال براي بازار خارج از توان ما خارج است؛
كتابصها و محصصولت فرهنگصي خارجصي را بدون توجصه بصه حقوق مالكيصت معنوي در كشور كپصي ميكنيصم .حال
اگصصر قرار باشصصد بصصه مؤلف و پديدآورندهي خارجصصي جهصصت توليصصد ايصصن محصصصولت در داخصصل كشور حصصق كپيرايصصت
پرداختكنيم ،قيمت آن ها بهحدي افزايش مييابد كه ديگر دانشجويان يا علقهمندان قادر به خريد آن ها نخواهند
بود .بهعنوان مثال كتاب را درنظصر بگيريصد؛ ترجمهي كتابهاي خارجصي ديگصر بصه ارزانصي در دسصترس علقهمندان
قرار نميگيرد .از نظر فرهنگي هزينهي خريد اين محصولت براي مصرف كنندهي ايران افزايش مييابد .با توجه
به شرايط اقتصادي كشور ،ادغامشدن در اقتصاد جهاني در شرايط فعلي باعث افزايش بيكاري و افزايش نرخ
تورم و كاهش سطح درآمد و نرخ رشد ميگردد.
4
امشا اگشر شرايشط مناسشب براي پيوسشتن بشه سشازمان تجارت جهانشي مهيشا شود ،بصا افزايصش ورود
كالهاي خارجصي ،ايصن احتمال وجود دارد كصه رقابصت ايصن كالهصا بصا محصصولت داخلي باعصث افزايصش بهرهوري و
كيفيت كالها در اقتصاد ايران شود؛ صنايع و واحدهاي توليدي ناكارآمد از گردونهي فعاليت خارج شده و صنايعي
كه محصول با كيفيت و با قيمت مناسب توليدميكنند ،توسعه بيايند و اين بهنفع اقتصاد كشور ميباشد.
راه سودبردن از ادغام در اقتصاد جهاني ،افزايش قدرت اقتصادي و سياسي كشور است .تاكنون ما از نظر
سصصياسي بصصا كشورهاي جهان تعارض داشتهايصصم و بهجاي ايجاد روابصصط برابر اقتصصصادي و سصصياسي بصصا كشورهاي
قدرتمند به ايجاد روابط نابرابر تن دادهايم.
پيداكردن مزيصت نسصبي در كالهاي بسصيار و رقابصت بصا كشورهاي ديگصر در بازارهاي جهانصي نياز بصه نيروي كار
متخصصص ،بصا بهرهوري بال دارد .شرايصط اقتصصادي– سصياسي– اجتماعصي كشور در ربصع قرن گذشتصه باعصث شده
اسصت كصه ايصن نيروهصا ،بصا همهي علقهاي كصه بصه سصرزمين مادري دارنصد ،جلي وطصن كننصد .سصرمايهگذاريهاي مصا در
تربيت اين نيروها بازده صفر داشته است و بازده چنين نيروهايي كه بعد از فراغت از تحصيل ميتوانند به اقتصاد
و فرهنصگ كشور خدمصت كننصد ،نصصيب كشورهاي اروپايصي و آمريكايصي شده اسصت .بهادادن بصه تخصصص و بهرهوري،
جلوگيري از رانتخواري و ايجاد فرصصتهاي مناسصب براي جوانان كشور ،بيصشك از مهاجرت آنان بصه كشورهاي
خارج جلوگيري خواهدكرد .بسصياري از اقتصصاددانان بر اهميصت زيرسصاختهاي اجتماعصي در رشصد اقتصصادي تأكيصد
داشتهاند ،ما در اقتصاد ايران بر اين مسأله چندان تأكيد نداشتهايم.
پويا سصاختن اقتصصاد ايران و افزايصش قدرت اقتصصادي و سصياسي و بهبود زيرصساختهاي اقتصصادي و اجتماعصي،
پيشنيازهاي حفصظ منافصع ملي ايران در فرآينصد جهانيشدن اسصت .در غيصر اينصصورت عضويصت كشور در سصازمان
تجارت جهانصصي همان بحرانهايصصي را حداقصصل در كوتاهمدت و ميانمدت بهوجود خواهصصد آورد كصصه سصصياست تعديصصل
اقتصادي بهوجود آورد.
ايجاد رابطهي برابر اقتصادي و سياسي با كشورهايي كه از نظر اقتصادي و سياسي پرقدرت هستند نيز يكي
از پيششرطهاي مورد نياز ديگصصر اسصصت .روابصصط نابرابر بصصا كشورهاي ديگصصر جهان بيصصشك بهنفصصع منافصصع ملي مصصا
نخواهدبود.
داشتصن روابصط اقتصصادي و سصياسي خوب بصا كشورهايصي كصه از نظصر اقتصصادي و سصياسي كمقدرت ميباشنصد
اگرچه بيضرر است ،اما كمكي به پويايي اقتصاد كشور نميكند .البته براي پوياكردن اقتصاد كه مزايايي براي ما
دارد ،امكان دارد مجبور به پردا خت هزينههايصي باشيم كه اين از محدودهي علم اقت صاد خارج است .ارزيابي اين
مزايصا و هزينهصها كار اقتصصاددانان اسصت امصا تصصميمگيري درمورد پرداخصت يصا عدم پرداخصت ايصن هزينهصها وظيفهي
سياستمداران است و نه اقتصاددانان.
از ديدگاه اقتصادي در روابط اقتصادي بينالملل ،منافع ملي يك كشور هنگامي افزايش مييابد كه آن كشور
در مبادلت بينالمللي بيش از آنچه به خارج ميدهد از خارج دريافتكند .بنابر ديدگاههاي اقتصاددانان بينالملل،
بهخصصوص پربيصصش ،بهعلت قدرت اقتصصادي نابرابر بيصصن كشورهاي صصنعتي و كشورهاي درحال توسصعه ،رابطهي
مبادله نسصبت قيمصت كالهاي صصادراتي بصه كالهاي وارداتصي در طصي زمان كاهصش يافتصه اسصت .بهگفتهي نايرره "در
گذشته كشورهاي توليدكننده و صادركنندهي قهوه ،براي مثال 100كيسه قهوه براي مبادله با يك جيپ آمريكايي
در زمان ارايه ميدادند ،درحالي كه براي دريافت همان جيپ در سال ،ميبايست 250كيسه قهوه به بازار جهاني
عرضه ميكردند 6".بنابراين ،مبادله بين كشورهاي صنعتي و كشورهاي درحال توسعه يا توسعهنيافته منافع ملي
كشورهاي صنعتي را افزايش داده و منافع ملي كشورهاي توسعهنيافته يا درحال توسعه را كاهش ميدهد .
بهعقيدهي ميردال و خانصم جون رابينسصون نيصز تجارت بيصن كشورهصا بصا قدرت اقتصصادي نابرابر همواره بصه زيان
كشورهاي درحال توسعه يا توسعه نيافته است ،اگر قرار بود مبادلهي كامل بين اين دو گروه كشورها ،بهنفع هر
دو باشد ،دراين صورت ديگر كشور فقير و توسعه نيافتهاي وجود نميداشت .مبادله بين كشورهاي درحال توسعه
با كشورهاي تو سعه نيافتهي صنعتي ،يك بازي مجموع صفر است كه در آن منافع ناشي از تجارت نصيب كشور
صنعتي و توسعهيافته شده و زيان آن نصيب كشورهاي درحال توسعه ميگردد 7.
بنابراين ،ادغام ايران در اقتصاد جهاني بهخاطر اين كه كشور ما عمدتا صادر كنندهي مواد خام و مواد اوليه و
وارد كنندهي كالهاي سصصاختهشده ميباشصصد ،منافصصع ملي مصصا را افزايصصش نميدهصصد .باز شدن درهاي اقتصصصاد ،زيان
ناشي از مبادله را افزايش ميدهد.
اشكال عمده اين است كه در اقتصاد كشورها ،در كشور ما با نزديك به پنج دهه حمايت از صنايع با تعرفههاي
بال و به زيان مصرفكنندگان كه مجبور به خريد كالها با كيفيت پايين و قيمت بال شدهاند ،هنوز صنعت رشد پيدا
نكرده است و نتوانسته با گسترش بنگاههاي اقتصادي ،كالهاي با كيفيت و با قيمت مناسب كه قدرت رقابت در
بازارهاي جهاني را دارند ،توليدكند.
ما همزمان با كرهي جنوبي توسعهي صنعتي را آغاز كرديم ،هر دو در يك زمان كارخانههاي مونتاژ اتومبيل را
تأسصيس كرديصم امصا بصا وجود تعرفههاي وارداتصي بال ،توليدكنندگان داخلي اتومبيصل مصا نتوانسصتند ،كالهاي بصا كيفيصت
5
بال و قيمت مناسب براي ارايه به بازارهاي جهاني توليد كنند و ما نميتوانيم اتومبيل صادركنيم ،درحالي كه كره
امروز بصه كشور مصا اتومبيصل صصادر ميكنصد و مصا اتومصبيلهاي كرهاي را در داخصل مونتاژ ميكنيصم .ايصن توسصعهي
صنعتي كند باعث شده است كه با وجود تعرفه هاي بال ،هنوز آن گروه از مصرفكنندگان ايراني كه قدرت خريد
بالتري دارنصد ،كالهاي خارجصي بصا قيمصت بالتصر را به كالهاي داخلي ترجيصح دهنصد و ميبينيصم كصه انواع لوازم خانگصي
خارجي ،بازار نسبتا بزرگي در ايران دارند .
اما آيا منافع ملي حكم ميكند كه ما از مبادلهي كال با خارج اجتناب كنيم؟ پاسخ اين سؤال منفي است.
براي دريافتن علت ،اقتصاد آلباني قبل از فرو پاشي شوروي ،اقتصاد كوبا و كرهي شمالي را درنظر بگيريصد.
اولي در اروپا ،دومي در آمريكاي لتين و سومي درآسيا از جمله فقيرترين كشورها ميباشند .پس انزواي اقتصاد
نيز منافصع ملي را كاهصش ميدهصد .چارهي افزايصش قدرت توليدي اقتصاد ،افزايصش بهرهوري و افزايش ابداعات و
كوشش براي توليد كالهاي با كيفيت و ارزان ميباشد .
پيوستن به سازمان تجارت جهاني يا ادغام در اقتصاد جهاني هنگامي بهنفع ماست كه اين بازي مجموع صفر
را به يك بازي با حاصل بزرگ تر از صفر تبديلكنيم؛ يعني در مبادلت بينالمللي ،هم ما و هم شركاي تجاريمان
هصر دو منافعصي بهدسصت آوريصم و ايصن جصز بصا افزايصش قدرت اقتصصادي و پيشرفصت در صصنعت و خدمات امكانپذيصر
نميباشد .
در حالت اول ،منافع ملي ما با ادغام در اقتصاد جهاني همسويي ندارد ،درحالي كه در حالت دوم اين دو با هم
همسو ميشوند .
ايران براي ورود به بازار جهاني ،نيازمند افزايش كمي و كيفي محصولت صنعتي و خدمات ميباشد .افزايش
كمي ،نيازمند سرمايهگذاري در جهت نو سازي كالهاي سرمايهاي و پيادهكردن تكنولوژي و روشهاي جديد توليد
ميباشد.
ه كارگيري نيروهاي ناكارآمد ممكن افزايش بهرهوري با دادن پاداش مناسب به نيروهاي كارآمد و اجتناب از ب
است .افزايش كيفي نيز نيازمند افزايش سرمايهگذاري در سرمايهي انساني از طريق بهبود آموزش در مدارس،
دانشگاه ها و مؤسسات فني حرفهاي و آموزش حين خدمات ميباشد.
در نظريههاي جديصد رشصد ،سصرمايهگذاري در سصرمايهي انسصاني اهميصت بسصيار دارد؛ نيروهاي انسصاني كارآمصد
ميتواننصد بصا افزايصش بهرهوري كصل عوامصل ،باعصث توليصد كالي ارزانصتر و بصا كيفيتصتر و افزايصش قدرت رقابصت
اقتصاد ايران در بازارهاي خارج گردند .
جهانيشدن براي اقتصادهاي پويا كه توانايي بهبود وضعيت توليد از طريق سياستهاي مناسب براي افزايش
مزيت نسبي كالهاي توليد شده در داخل را دارند ،يك فرصت است.
كاهش تعرفه ها ،سدهايي را كه مقابل صدور كالهاي كشور وجود دارد ،از ميان بر ميدارد .كاهش تعرفه ها
باعصصث ميشود كصصه قيمصصت كالهاي صصصادراتي كشور در بازارهاي خارج ،كاهصصش يافتصصه و قدرت رقابصصت آنصصها در
بازارهاي خارج افزايش پيدا كند.
امصصا اگصصر كشور نتوانصصد كالهاي بصصا كيفيصصت و بصصا قيمصصت مناسصصب توليدكنصصد ،كاهصصش تعرفهي كشورهاي خارجصصي
نميتواند براي محصولت كشور مزيت نسبي ايجاد كند ،بنابراين كشور نميتواند از فرصتي كه كاهش تعرفه ها
برايصصش ايجاد ميكنصصد ،بهرهبرداري كنصصد .در مقابصصل ،كاهصصش تعرفههاي كشور باعصصث ميشود كصصه قدرت رقابصصت
كالهاي خارجي در داخل افزايش يافته و صنعت كشور نابود شود .
براي مثال؛ اگصر تعرفهي واردات صصنعت نسصاجي در ايران كاهصش پيدا كنصد ،باقيماندهي كارخانههاي نسصاجي
فعال نيز ورشكست ميشوند .
پصس اينصكه پيوسصتن بصه سصازمان تجارت جهانصي بهنفصع اقتصصاد كشور ميباشصد يصا خيصر ،بسصتگي دارد بصه اينصكه
اقتصصاد كشور تصا چصه اندازه ميتوانصد در مقابصل رقابصت كالهاي خارجصي از خود واكنصش مثبصت نشان دهصد .تجربهي
حمايتهاي قبلي از صصنايع نشان ميدهصد كصه صصنعت غيصر پوياي داخلي نميتوانصد در برابر كاهصش تعرفصه و ورود
كالهاي خارجي دوام آورد .پس تا قبل از پويا ساختن اقتصاد كشور با سياستهاي مناسب ،پيوستن به سازمان
تجارت جهاني بهنفع اقتصاد ملي نميباشد .
مانند يادداشت هاي قبليام دربارهي جهانيشدن ،اين نوشته را نيز با نقل قولي از ژوزف استيگليتز به پايان
ميبرم .وي در مقالهي ارايهشده در يصصصك سصصصمينار مينويسصصصد" :در فرآينصصصد جهانيصصصسازي ،كشورهاي پيشرفتهي
صصصنعتي ،بسصصياري از هنجارهاي اخلقصصي را ناديده گرفتهانصصد .نهادهصصا و سصصياستهايي كصصه بر فرآينصصد جهانيصصسازي
حاكماند بايد اصلح شوند؛ زيرا آن ها منافع كشورهاي صنعتي يا حداقل منافع گروههاي خاص در اين كشورها را
مدنظر دارند و منافع كشورهاي در حال توسعه و مردم در اين كشورها را ناديده ميگيرند".8
پينوشتها:
،5تابسصتان )1مهدي تقوي؛ جهانيشدن و چالشهاي پيشرو ،فصصلنامهي پژوهشنامهي اقتصصادي ،شمارهي
.1381
6
)2رامصش ميشرا؛ جهانيشدن و دولت رفاه ،ترجمهي مهدي تقوي ،ناشصر دانشگاه ،علوم بهزيسصتي و
توانبخشي ،1384 ،صص .28-47
)3ديويد رومر؛ اقتصادكلن پيشرفته (جلد اول) ،ترجمهي مهدي تقوي ،ناشر واحد علوم و تحقيقات دانشگاه
آزاد اسلمي ،صص .2-4
ص .210-220 )4براي تعريف مناسب از زيرساختهاي اجتماعي نگاه كنيد به "ديويد رومر"،
،1380 )5مهدي تقوي ،ايران در آسصتانهي هزارهي سصوم ميلدي ،فصصلنامهي پژوهشنامهي اقتصصادي ،پاييصز
صص .11-27
)6مهدي تقوي؛ تجارت بينالملل ،انتشارات پيشبرد ،1368 ،فصل سوم.
)7همانجا.
J. Stiglitz, Ethics, Market and Government Failure and Globalization, Vatican .8
.Conference at Ninth Plenary Session of Pontifical Academy of Social Sciences, May, 2003
* دكتصصر مهدي تقوي داراي درجهي دكتري اقتصصصاد و اسصصتاد داراي كرسصصي در دانشگاه علصصمه
طباطبايي .از وي تاكنون 18كتاب تاليفي 35 ،كتاب ترجمه و ده ها مقالهي علمي در نشريههاي
داخلي و خارجي به چاپ رسيدهاست.
7